اسم الکتاب : ترجمه روضة کافي شيخ کليني المؤلف : آژير، حميد رضا الجزء : 1 صفحة : 252
جماعت تو را بيرون راندند و از وطن آوارهات ساختند، پس
پاداشت بر خداى باد. تقوى خداى را در پيش گير و بدان كه شانه خالى كردن از بلا،
برخاسته از بىتابى است و دير پنداشتن تندرستى و رفع بلا، از نوميدى است، پس
نوميدى و بىتابى را وارهان و بگوى:
خدا مرا بس و چه نيكو
وكيل و تكيهگاهى است.
سپس حسن بن على عليه
السّلام چنين فرمود: عموجان! اين مردم با تو آن كردند كه ديدى و همانا خداوند
سبحان از والاترين ديدگاه وضع تو را مىنگرد، پس ياد دنيا با ذكر مرگ و جدايى از
آن از سر بنه و سختى آنچه را بر تو مىرسد به خاطر آسودگى و سعادت سرانجامش بر خود
هموار كن و شكيبا باش، تا پيامبرت را ديدار كنى در حالى كه او از تو خوشنود است،
إن شاء اللَّه.
سپس حسين عليه السّلام
چنين فرمود: عموجان! همانا خداوند تبارك و تعالى مىتواند آنچه را ديدى دگرگون
سازد و او هر روز در كارى است. همانا اين جماعت، تو را از دنيايشان بازداشتند و تو
هم در برابر، آنها را از دين خود بازداشتى، و تو چه بىنيازى از آنچه ايشان تو را
از آن بازداشتند و آنها چه نيازمندند به آنچه تو از ايشان بازداشتى، پس بر تو باد
شكيبايى كه خير از شكيبايى برمىخيزد و شكيبايى از كرامت، و بىتابى را وارهان كه
بىتابى بىنيازت نسازد.
سپس عمّار رضى اللَّه
عنه چنين گفت: اى ابا ذر! خداوند به هراس افكند، آنكه تو را به هراس افكند و
بترساند، آنكه تو را ترساند. براستى سوگند بخدا كه چيزى مردم را از گفتن حق باز
نداشت، مگر دل بستن به دنيا و دوست داشتن آن. بدان كه طاعت و فرمانبرى با جماعت
است و حكومت از آن كسى است كه بر آن چيرگى يابد. همانا اين جماعت، مردم را به
دنيايشان فرا خواندند و مردم بديشان پاسخ گفتند و دينشان را بديشان بخشيدند، پس
دنيا و آخرت را زيان دادند و اين است همان زيان آشكار.
سپس ابو ذر رضى اللَّه
عنه چنين گفت: سلام و رحمت و بركات خداى بر شما باد و پدر و مادرم فداى اين
چهرههايى باد كه هر گاه ايشان را مىبينم به ياد پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و
آله و سلّم مىافتم.
دلخوشى من از بودن در
مدينه تنها شما بوديد، ولى بودنم در مدينه بر عثمان گران بود
اسم الکتاب : ترجمه روضة کافي شيخ کليني المؤلف : آژير، حميد رضا الجزء : 1 صفحة : 252