اسم الکتاب : ترجمه روضة کافي شيخ کليني المؤلف : آژير، حميد رضا الجزء : 1 صفحة : 103
و سنگدلى در ميان هوچىگران و شتر داران است؛ چادرنشينان و
خانه بدوشانى كه از قبايل ربيعه و مضر مىباشند؛ از آنجا كه خورشيد در سرزمين
عربستان برمىآيد و مذحج يمن، بيشتر تيرهاى هستند كه به بهشت مىروند و حضرموت
بهتر از صعصعة هستند- و برخى روايت كردهاند بهتر است از تيره حارث بن معاويه- و
تيره بجيله از اهل يمن، بهتر از تيره رعل و ذكوان سليم هستند، و اگر تيره لحيان
نابود شوند مرا باكى نيست. سپس فرمود: لعنت كند خداوند ملوك اربعه جمد و مخوس و
مشرح و ابضعه و خواهر ايشان عمر ده را و خدا لعنت كند محلّل و محلّل له، و هر كسى
را كه جز به مولاى خود ولاء داشته باشد و هر كسى كه مدعى نژاد و نسب گردد كه
شناخته نشود، و آن مردانى كه خود را به مانند زنان سازند و آن زنانى كه خود را به
مردان مانند كنند، و هر كسى را كه در اسلام رويدادى پديد آورد و بدعتى نهد و جز
قاتل كسى را كشد و جز ضارب كسى را زند، و نيز كسى كه پدر و مادرش را نفرين كند.
مردى عرض كرد: يا رسول اللَّه! آيا يافت مىشود كسى كه پدر و مادرش را نفرين كند؟
حضرت صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: آرى، پدران و مادران فرزندانشان را
لعنت مىكنند و در برابر، فرزندان هم پدران و مادرانشان را نفرين مىكنند، و خدا
لعنت كند قبيله رعل و ذكوان و عضل و لحيان و تيره جذيمه از قبيله اسد و غطفان و
ابو سفيان و شهبل ذا الاسنان و دو پسر مليكة بن جزيم و مروان و هوذه و هونه را.
داستان برخورد امام
على عليه السّلام با درخواستكننده پول از ايشان
[28] امام صادق عليه
السّلام مىفرمايد: يكى از آزاد كردههاى امير المؤمنين عليه السّلام پولى از آن
حضرت درخواست كرد و حضرت عليه السّلام فرمود: هر گاه بهره خود را از بيت المال
گرفتم با تو تقسيم مىكنم. او گفت: براى من كافى نيست. او نزد معاويه رفت و معاويه
به وى صلهاى داد و او هم نامهاى به امير المؤمنين نوشت و پولى را كه از معاويه
گرفته بود به آگاهى حضرت رساند. امير المؤمنين عليه السّلام در پاسخ او اين نامه
را نگاشت:
امّا بعد، مالى كه در
دست توست، پيش از تو، در دست ديگرى بوده و پس از تو، به دست ديگرى افتد و تو از آن
همان بهرهاى را دارى كه براى خدا برمىدارى، پس خود را
اسم الکتاب : ترجمه روضة کافي شيخ کليني المؤلف : آژير، حميد رضا الجزء : 1 صفحة : 103