اسم الکتاب : ترجمه روضة کافي شيخ کليني المؤلف : رسولي محلاتي، سيد هاشم الجزء : 1 صفحة : 229
(آنگاه) رسول خدا (ص) فرمود: چه ميشد كه اين مرد هم مانند
همان درخواست پيرزن بنى اسرائيلى را از من ميكرد؟
[داستان يك بانوى
والامقام انصارى]
145- عبد اللَّه بن سنان
گويد: شنيدم از امام صادق عليه السّلام كه فرمود: زنى از انصار (مدينه) خاندان ما
را دوست ميداشت و زياد بديدار آنها مىآمد، روزى عمر بن خطاب آن زن را كه بقصد
ديدار خاندان ما ميرفت ديد و باو گفت: اى پيرزن انصارى بكجا ميروى؟
پاسخداد: بنزد آل محمد
ميروم تا بر آنها سلام كنم و ديدارى با آنها تازه كنم و حقشان را (كه بگردنم
دارند) ادا كنم! عمر بدان زن گفت: واى بر تو امروزه آنها حقى بگردن تو و بگردن ما
ندارند، آنها فقط در زمان رسول خدا (ص) حقى داشتند ولى امروزه ديگر حقى ندارند!
برگرد.
آن زن برگشته و (پس از
مدتى) بنزد ام سلمة رفت، ام سلمة از او پرسيد: چرا اين بار دير بخانه ما آمدى؟
گفت: من عمر را ديدم و گفتگوى خود را با عمر و سخن عمر را به أم سلمه گزارش داد،
ام سلمة گفت: دروغ گفته است، هميشه حق آل محمد (ص) بر گردن مسلمين واجب است تا روز
قيامت.
146- بريد عجلى گويد: از
امام باقر (معناى) گفتار خداى عز و جل را پرسيدم (كه فرمايد):
«و از سرنوشت كسانى كه
از دنبال ميرسند و هنوز بايشان نرسيدهاند شادمانند كه آنها نه بيمى دارند و نه
غمگين شوند» (سوره آل عمران آيه 170) فرمود: آنان بخدا سوگند شيعيان ما هستند در
آن هنگامى كه ارواح آنها در بهشت قرار گيرد با پذيرائى و كرامت خداى عز و جل روبرو
گردند بدانند و يقين كنند كه
اسم الکتاب : ترجمه روضة کافي شيخ کليني المؤلف : رسولي محلاتي، سيد هاشم الجزء : 1 صفحة : 229