اسم الکتاب : ترجمه روضة کافي شيخ کليني المؤلف : رسولي محلاتي، سيد هاشم الجزء : 1 صفحة : 228
شدى و من از شما پذيرائى كردم؟
رسول خدا (ص) فرمود: خوش
آمدى اكنون حاجتت را بخواه؟
عرضكرد: دويست گوسفند با
چوپانهاى آن ميخواهم.
حضرت دستور داد
خواستهاش را باو بدهند و پس از آن بأصحاب فرمود: چه ميشد كه اين مرد آن درخواستى
را كه پيرزن بنى اسرائيلى از موسى عليه السّلام كرد از من ميكرد؟
اصحاب عرضكردند: پيرزن
بنى اسرائيلى چه درخواستى از موسى كرد؟
فرمود: پيش از آنكه موسى
از مصر بقصد رفتن بسوى سرزمين مقدس شام از آنجا حركت كند خداى عز و جل باو وحى
فرمود: كه استخوانهاى يوسف را از مصر با خود ببر، موسى بدنبال انجام اين مأموريت
بجستجوى جاى قبر يوسف افتاد و جاى آن را پرسيد، پيرمردى بنزد او آمده گفت: اگر كسى
جاى قبر يوسف را بداند فقط فلان زن است (و ديگرى جاى آن را نميداند) موسى عليه
السّلام بدنبال آن زن فرستاد و چون حاضر شد از او پرسيد: كه تو جاى قبر يوسف را
ميدانى؟ گفت: آرى، فرمود جاى آن را بمن نشان بده تا هر چه خواهى بتو بدهم! پيرزن
گفت: جاى آن را نشان ندهم تا هر چه خودم بخواهم بمن بدهى؟ موسى فرمود: بهشت را
برايت تعهد ميكنم؟ پيرزن گفت: نه، بايد آن طور كه من ميخواهم تعهد كنى! خداى عز و
جل بموسى وحى فرمود: بر تو سنگين و گران نباشد كه او را در خواستهاش آزاد بگذارى
(و هر چه خودش خواست برايش تعهد كنى) موسى بدو فرمود: خوب هر چه خودت ميخواهى بدان
حكم كن و آن را بگو تا بتو بدهم؟
پيرزن گفت: خواسته من
اين است كه در قيامت و در بهشت با تو در يك درجه (و يك جا) باشم!
اسم الکتاب : ترجمه روضة کافي شيخ کليني المؤلف : رسولي محلاتي، سيد هاشم الجزء : 1 صفحة : 228