اسم الکتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام المؤلف : سليم بن قيس الهلالي الجزء : 1 صفحة : 325
مسأله را شرح داد و آن را اظهار نمود و پرده را برداشت و
تقيّه را كنار گذاشت.
احدى از قاريان قرآن نيز
باقى نماند كه در باره خلفاى گذشته (ابو بكر و عمر و عثمان) شك داشت و در باره
آنان خوددارى مىنمود و برائت از آنان را از روى تقوى و دورى از گناه كنار گذارده
بود مگر آنكه يقين پيدا كرد[1] و بصيرت
يافت و عقيدهاش درست شد و از آن روز شكّ و توقف را كنار گذاشت.
همچنين در اطراف حضرت
باقى نماند احدى از كسانى كه بيعت با حضرتش را قبول نكرده بودند جز آن طور كه با
عثمان و دو نفر قبل از او بيعت نمودند، مگر اينكه ناراحتى در رويشان ظاهر شد و در
تنگنا قرار گرفتند و از گفتار آن حضرت ناراحت شدند[2]، البته عدّه زيادى از آنان بصيرت
پيدا كردند و شكّشان از بين رفت.
همچنين ابان از سليم نقل
مىكند: روزى را بر عموم مردم نديدم كه از آن روز چشم ما را روشنتر كند، بخاطر
پردهاى كه امير المؤمنين عليه السّلام براى مردم برداشت و حقّى كه ظاهر نمود و
مسأله و عاقبت كار را شرح داد و تقيّه را كنار گذارد.
شيعه بعد از آن مجلس و
از آن روز زياد شدند و سخن گفتند، در حالى كه قبلا كمترين گروه لشكرش بودند، و
ساير مردم همراه حضرت مىجنگيدند بدون آنكه علم به مقام او نسبت به خدا و رسولش
داشته باشند[3]. بعد از آن
مجلس شيعه اكثريت مردم و قسمت اعظم آنها شدند.
شهادت امير المؤمنين
عليه السّلام
اين مجلس بعد از واقعه
نهروان بود كه حضرت دستور آمادگى و حركت به سوى معاويه را مىداد. ولى طولى نكشيد
كه آن حضرت به شهادت رسيد. ابن ملجم لعنه اللَّه او
[1]« ج»: احدى از آنان كه در قلبشان در باره
ناصبيان شك داشتند و نسبت به آنان خوددارى مىنمودند و مسأله برائت از آنان از روى
تقوى ظاهر نمىكردند باقى نماندند مگر اينكه خوشحال شدند ....
[2]« ج»: باقى نماند احدى از بيعتكنندگان عثمان
كه با او بيعت نكرده بودند و خبر اين خطبه به آنان رسيد مگر آنكه سينهشان به تنگ
آمد و از گفتار او ناراحت شدند.
[3]« الف»: و بعد از آن مردم با علم به مقام او
همراهش مىجنگيدند.
اسم الکتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام المؤلف : سليم بن قيس الهلالي الجزء : 1 صفحة : 325