دو روز بعد از ديدن فيلم، يك مقاله براى واشنگتن پست تحت عنوان «چه
اتفاقى براى پسران در حال رخ دادن است؟» نوشتم. نامه را با متذكر شدن اينكه چه طور
اين فيلم خصوصيات و ويژگىهاى اصلى و كليدى يك پديده را كه من در مطبم ديدهام،
ترسيم مىنمايد، آغاز كردم؛ به ويژه اين حقيقت كه شخصيت اصلى، با هوش و ذكاوت بود.
او كاملًا مستعد موفقيت و پيروزى بود، امّا انگيزهاى براى انجام هيچ كار واقعى
نداشت. من براى آنچه بعداً اتفاق افتاد، آمادگى نداشتم.
سه روز متوالى، مقاله من بيشترين ايميل را در پست وب سايت داشت. پست
از آن، از من دعوت شد تا مجرى يك خط گفتگوى كامپيوترى (Chat
)
در مورد اين موضوع باشم.
گفتگو فقط به مدّت 60 دقيقه باز بود. كارمندان بعد از دريافت 395
نامه، خط را قطع كردند. آنها به من گفتند كه دريافتى گزارش قبلى به مدّت 60 دقيقه
گفتگو، حدود 170 نامه بوده است. من با تنوّع اظهار نظراتى كه دريافت كردم، مجذوب
شدم.
بعضى از آنها مردانى بودند كه در مورد موقعيتشان متأسف نبودند. اينجا
يك نسخه از گفتگوى كامپيوترى واشنگتن پست وجود دارد. مردى بيست و شش ساله كه در
خانه والدينش زندگى مىكرد، نوشته بود.
«خوب مشكل چيست؟ اگر والدين من از داشتن من خوشحالند، چرا