از كتابهائى است كه در عبادت دارد. اين غلط
را در ذهن ما جاى گير كردنده اند و حتى حال باورشان آمده است آقايان به اينكه
اسلام با سياست جداست، يك احكام عبادى است مابين خود و خدا، برويد توى مسجدتان و
هر چى ميخواهيد دعا كنيد، هر چه مى خواهيد قرآن بخوانيد ما هم با شما كار نداريم
اما اين اسلام نيست اسلام در مقابل ظلمه ايستاده است، حكم به قتال داده، حكم به
كشتن داده، در مقابل كفار و در مقابل متجاسرين و كسانى كه چيز هستند احكام دارد.
اين همه احكام در اسلام نسبت به اينها هست، اين همه احكام حكم به قتال و حكم به
جهاد و حكم به اينها هست، اسلام از سياست دور است! اسلام فقط اين مسجد رفتن و قرآن
خواندن و نماز خواندن است اين نيست، اين احكام را دارد و بايد اين احكام هم اجرا
بشود.[1] خوب
مىشود فهميد حرف كسانى كه سعى مىكنند تا دين و بخصوص دين اسلام را جداى از حكومت
معرفى كنند، غلط است. البته همهى اديان در اين جهت مثل هم هستند؛ ليكن اين ادعا
در مورد اسلام، خيلى عجيب است كه كسى بخواهد دين اسلام را از زندگى، سياست،
ادارهى كشور و از حكومت جدا كند؛ كنار بگذارد و بين اينها تفكيك ايجاد نمايد.
اسلام از روز اولى كه به وجود آمد، با يك مبارزهى دشوار، به سمت تشكيل يك نظام و
يك جامعه حركت كرد. بعد از سيزده سال مبارزه هم، پيغمبر اكرم توانست- اگرچه نه در
شهر خود و در نقطهى ولادت اين بعثت، اما در نقطهى ديگرى از دنياى آن روز- اين
نظام را سر پا كند و به وجود آورد.[2] يك عدّه
هستند كه تصوّر مىكنند مىشود ملتى مسلمان بود؛ امّا به احكام اسلامى عمل نكرد!
اين تصوّر، معنايش جدايى دين از سياست است. معنايش اين است كه اسمتان مسلمان باشد،
امّا به احكام اسلامى عمل نكنيد و