ما امروز اگر جمهورى اسلامى هستيم، اگر
حكومت علوى هستيم، بايد اينها را رعايت كنيم. شما مردم هم اينها را بايد از ما
بخواهيد. اقامهى دين خدا را بايد بخواهيد. اينكه ما نگاه كنيم ببينيم شرق و غرب
در مفاهيم حكومتى و مفاهيم سياسى حرفشان چيست، آنها چه مىگويند، ما هم سعى كنيم
خودمان را آن طور تطبيق دهيم، اين مثل همان خلافت عثمانيهاست ... اينها همان
مفاهيمى است كه در زير نام دمكراسى، در زير نام ليبراليزم، در زير نام حقوق بشر و
در زير نام آزادى، در حال جريان است. ما بياييم دنبالهرو آنها شويم، همان مفاهيم
را بگيريم، آن وقت چه كار كنيم؟! مثل خود آنها به ظلم عمل كنيم و آن وقت اسم عدالت
را بياوريم؟! اين غير از نفاق چيز ديگرى است؟! امروز بشريت در رنج است؛ امروز
بشريت از يك تبعيض بزرگ رنج مىبرد؛ بشريت از يك ظلم بزرگ به جان مىآيد. اين ظلم
بزرگ را همين قدرتمندان مىكنند؛ دستشان هم پرچم حقوق بشر است! يعنى نفاق محض. از
اينها بايد تقليد كرد؟! در مقابل اينها بايد رودربايستى داشت؟! مفاهيم اينها را
بايد گرفت و به جاى مفاهيم علوى و اسلامى گذاشت؟! نه؛ اين غلط است. راه درست براى
كسى كه پيرو اميرالمؤمنين است، اين است كه شاخصههاى حكومت علوى را در نظر داشته
باشد؛ همان اندازهاى كه مىتواند و قدرت دارد، طبق آنچه كه ساز و كارهاى جهانى
اقتضاء مىكند- دوران صنعت و صنعتهاى پيچيده و روشهاى فوق مدرن صنعتى و اينها
اقتضائاتى دارد- اينها را رعايت كند تا آن جهتگيرى يك سر سوزن منحرف نشود. اين
مىشود يك انسان والا؛ مىشود يك حاكم علوى. چنين جامعهاى قدرتمند مىشود؛ چنين
جامعهاى پولادين مىشود؛ جامعهاى كه مردمش راست بگويند و از مسؤولانشان راست
بشنوند؛ آنچه را كه وعده مىدهند، آنچه را كه مىگويند، آنچه را كه به عنوان پرچم
بلند مىكنند، همان را عمل مىكنند و «يا أَيُّهَا الَّذينَ