موضوع حكومت و امامت را- با همان معناى
وسيعى كه دارد- حل مىكردند و در غدير خم و در بازگشت از حج، اميرالمؤمنين (عليه
الصّلاه والسّلام) را به جانشينى خود نصب مىفرمودند. خود همين ظاهر قضيه، البته
بسيار مهم است و براى كسانى كه در مسائل يك جامعهى انقلابى، اهل تحقيق و تدبر
باشند، يك تدبير الهى است. ولى ماوراى اين ظاهر، حقايق بزرگى وجود دارد كه اگر امت
و جامعهى اسلامى به آن نكات برجسته توجه كند، خط و راه زندگى روشن خواهد شد.
اساساً اگر در قضيهى غدير، عموم مسلمين- چه شيعيان كه اين قضيه را قضيهى امامت و
ولايت مىدانند و چه غيرشيعيان كه اصل قضيه را قبول دارند، اما برداشت آنها از اين
موضوع، امامت و ولايت نيست- بيشتر توجه خودشان را امروز متوجه و متمركز به نكاتى
كنند كه در قضيهى غدير است، براى مصالح مسلمين دستاوردهاى زيادى خواهد داشت ...
يكى از اين نكات مهم، عبارت است از اينكه، با مطرح كردن اميرالمؤمنين (عليه
الصّلاه والسّلام) و با نصب آن بزرگوار براى حكومت، معيارها و ارزشهاى حاكميت،
معلوم شد.[1] در موضوع
غدير، نبىّ مكرم اسلام به پيروى از امر خدا و به خاطر عمل به آيات صريح قرآن، يكى
از بالاترين واجبات را انجام داد: «وَ انْ لَمْ تَفْعَلْ فَما
بَلّغْتَ رِسالَتَهُ».[2]
قضيهى نصب اميرالمؤمنين (عليه الصّلاه والسّلام) به ولايت و خلافت، آن قدر مهم
است كه اگر آن را انجام ندهى، رسالت خود را انجام ندادهاى! يا مراد اين است كه
رسالت در اين قضيهى بخصوص را انجام ندادهاى؛ چون خداوند متعال دستور دادهاست كه
«اين كار را انجام بده.» يا از اين بالاتر، اصل رسالت پيغمبر، با انجام ندادن اين
كار، مورد خدشه قرار مىگيرد و پايهاش متزلزل مىشود. احتمال اين هم هست. كأنّه
اصل رسالت، تبليغ نشدهاست![3]
[1] - بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار مسؤولان و
كارگزاران نظام، به مناسبت عيد غدير خم 30/ 3/ 1371