امانتها را به اهلش برگردانيد، «وَ إِذا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ»؛
و چون ميان مردم داورى و حكومت و قضاوت مىكنيد بر طبق عدل و داد حكومت و قضاوت
بكنيد. «إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ»؛
همانا پروردگار به چه نيكو چيزى شما را پند مىدهد و موعظه مىكند، «إِنَّ اللَّهَ كانَ سَميعاً بَصيراً»؛[1] همانا پرودگار شنوا و بيناست؛ پس
آنچه كه به شما فرمان مىدهد از روى شنوائى و آگاهى و دانش كامل است. چون شنواى
نيازهاى درونى شماست، چون بيناى سرنوشت شماست، لذا آنچه را كه احتياج داريد به شما
مىدهد و مىبخشايد.
اين آيه اول است كه درباره امانت صحبت مىكند و ميگويد امانتها را
به اهلش بدهيد و در حقيقت يك زمينه چينى براى آيه دوم است و بايد اين يادآورى را
بكنم كه امانت فقط اين نيست كه من يك تومان دست شما دارم اين يك تومان را به دست
من برگردانيد؛ مهمترين نشانه ها و نمونه هاى امانت، اين است كه آنچه امانت خدا در
ميان مردم است، آن را انسان به جايش و به اهلش برساند؛ «اطاعت» كه ميثاق و پيمان
خدا با آدمىاست، آن را در جايش مصرف كند و خرج كند؛ اطاعت از خدا بكند و از آنچه
كه خدا فرموده كه اطاعت بشود، اطاعت كند. اين مهمترين مصداق امانت است.
در آيه بعد يعنى آيه 59 سوره نساء مىفرمايد:
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا»؛ اى كسانى كه ايمان
آوردهايد، «أَطيعُوا اللَّهَ»؛ اطاعت كنيد از خدا «وَ
أَطيعُوا الرَّسُولَ»؛ و اطاعت كنيد از پيامبر خدا
«وَ أُولِى الْأَمْرِ مِنْكُمْ»؛[2]
و اطاعت كنيد از صاحبان فرمان از ميان خودتان؛ يعنى آن كسانى كه در ميان شما
صاحبان فرمان هستند.[3] شايد بتوان
گفت كه هدف از همهى زحماتى كه پيغمبراكرم و بزرگان