حاكميّت خدا، يعنى نجات و سعادت انسانها. حاكميت دين خدا، يعنى پاسخگويى
به نيازهاى اساسى انسانها. هر نيازى كه انسانها دارند- نيازهاى معنوى، نيازهاى
مادى، فردى، اجتماعى، دنيوى، اخروى و همه و همه- در ظلّ حاكميت دين خدا تأمين
مىشود.[1] سرّ، معنا
و باطن زندگى و حيات انسان، اين است: متوجه يك مبدأ و تكليف بودن. منتظر يك الهام
بودن. گوش به فرمان يك مبدأ حاكم و قادر و صاحب اختيار از غيب بودن. اين، اصل قضيه
است.[2] اگر كسى
اين سئوال را بكند كه «به چه دليل مىگوئيد ولايت امر در اختيار خدا و مال خداست؟»
جواب اين است كه اين ناشى از يك فلسفله طبيعى است كه در جهانبينى اسلام مشخص و
معين شدهاست؛ در جهان بينى اسلام، همه چيز عالم از قدرت پروردگار ناشى مىشود: «وَ لَهُ ما سَكَنَ فِى اللَّيْلِ وَ النَّهارِ»؛[3] هر آنچه در
روز و شب آرميده است، از آنِ خداست. وقتى كه همه پديدههاى خلقت مال اوست و حكومت
تكوينى بر همه چيز در اختيار اوست حكومت قانونى و تشريعى هم بايد در اختيار او
باشد ...