در انتخاب دستگاه اجرايى و رئيس قوّهى مجريه، مردم خودشان دخالت
مىكنند. حتّى در انتخاب رهبر- با اين كه رهبرى يك منصب الهى است و تابع ملاكهاى
الهى و معنوى و واقعى است- باز مردم نقش دارند؛ كما اين كه مشاهده كرديد، مجلس
خبرگان كه نمايندگان مردمند، مىنشينند كسى را معين و انتخاب مىكنند. اگر همان
كسى كه مجلس خبرگان انتخاب كرد، مورد قبول مردم نباشد، باز رهبرىِ او، جا نخواهد
افتاد. پس، آحاد و عامهى مردم، علاوه بر اينكه به صورت غيرمستقيم- از طريق مجلس
خبرگان- رهبر را معين مىكنند، مستقيماً هم نسبت به شخص رهبر، نظر و تصميم دارند و
نظر و تصميم و خواست و ارادهى آنهاست كه در حقيقت يك رهبر را رهبر مىكند و به او
امكان تصرف و قدرت امر و نهى و قبض و بسط مىدهد.[1]
اگر در يك زمانى از اينگونه افراد، تعداد متعددى بودند زياد بودند يا چند نفر
بودند، انتخاب آن ولى فقيه كه يك چنين سمت بزرگى را بر عهده خواهد داشت، به عهدهى
مردم است كه اين در قانون اساسى ما هم هست. در عمل اميرالمومنين در صدر اسلام هم
هست كه مردم آمدند اصرار كردند و اميرالمومنين را به خلافت برداشتند. در ايران
مردم مبارزه كردند، مجاهدت كردند، خون دادند، فداكارى كردند، بزرگترين حماسههاى
تاريخ معاصر را