كشور مسؤولان اجرايى، قضايى و تقنينى دارد و
همه بايد بر اساس مسؤوليت خود كارهايشان را انجام دهند و پاسخگوى مسؤوليتهاى خود
باشند. نقش ولايت فقيه اين است كه در اين مجموعهى پيچيده و در هم تنيدهى تلاشهاى
گوناگون نبايد حركت نظام، انحراف از هدفها و ارزشها باشد؛ نبايد به چپ و راست
انحراف پيدا شود. پاسدارى و ديدهبانى حركت كلى نظام به سمت هدفهاى آرمانى و
عالىاش، مهمترين و اساسىترين نقش ولايتفقيه است. امام بزرگوار اين نقش را از
متن فقه سياسى اسلام و از متن دين فهميد و استنباط كرد؛ همچنانكه در طول تاريخ
شيعه و تاريخ فقه شيعى در تمام ادوار، فقهاى ما اين را از دين فهميدند و شناختند و
به آن اذعان كردند. البته فقها براى تحقق آن فرصت پيدا نكردند، اما اين را جزو
مسلمات فقه اسلام شناختند و دانستند؛ و همينطور هم هست.[1]
جامعه اسلامى اگر بخواهد دشمنان را بجا و بموقع دفع بكند بايد مركزيت فرماندهى در
آن حفظ شود و چنانچه يك جامعه مىخواهد با دشمن خود بستيزد بايد درآن واحد همه
جناحهاى اين جامعهاسلامىبا آن روبرو و مواجه بشوند و بطور هماهنگ ضربه محكمىبر
دشمن وارد آورند و اينطورنباشند كه هر جناحى به دلخواه خود بخواهد عمل كند كه در
اينصورت ... دشمن با يك دسيسه چينى، كلك همه را خواهد كند، همچنانكه اين تجربه
بارها در تاريخ اسلام اتفاق افتاده است. پس اگر جامعه اسلامى بخواهد به موقع منافع
را جذب و ضررها و زيانها را دفع كند، بايد در داخل با يكديگر اعضاى ملايم و
پيوستهاى باشند و در مقابل دشمن، حكم يك مشت واحد و دست واحدى را داشته باشند
خلاصه اگر بخواهند آن دو رويه و دو بعد و دو جانب ولايت را برخود تحميل بكنند لازم
است كه يك مركز فرماندهى مقتدرى در درون خود داشته باشند تا همه عناصر فعال و با
نشاط
[1] - بيانات رهبر معظم انقلاب در مراسم پانزدهمين
سالگرد ارتحال امام خمينى( ره) 14/ 3/ 1383