شمول آن بود كه صحنه را براى بُتهاى استعمار
باز گذارد و به خداوندان زر و زور، فرصت تاختوتاز داد. دشمنان با نقشههاى از پيش
آماده شده، دين را در كشورهاى اسلامى از صحنهى زندگى راندند و شعار جدايى دين از
سياست را در اين كشورها تحقق بخشيدند. نتيجه اين شد كه پيشرفت علمى غرب بتواند اين
كشورها را يكباره به صورت تابعى از كشورهاى صنعتى درآورد و سرنوشت سياسى و اقتصادى
آن را براى مدتهاى طولانى و جبرانناپذير، به دست غارتگران غربى بدهد. راه علاج آن
است كه مسلمانان به اسلام ناب- كه در آن، توحيد و نفى عبوديت غيرخدا، از هر چيز
برجستهتر و درخشندهتر است- برگردند و عزت و قدرت خود را در اسلام بجويند. و اين
چيزى است كه طراحان توطئههاى ضد اسلامى، هميشه از آن بيمناك بوده و در راه پيدايش
آن، موانع جدى مىنهادهاند.[1] انسان تنها
در برابر ذات اقدس حق بايد تسليم باشد و از هيچ انسانى نبايد اطاعت كند مگر اينكه
اطاعت او اطاعت خدا باشد؛ و بنا بر اين هيچ انسانى هم حق ندارد انسانهاى ديگر را
به تسليم در برابر خود مجبور كند. و ما از اين اصل اعتقادى، اصل آزادى بشر را
مىآموزيم كه هيچ فردى حق ندارد انسانى و يا جامعه و ملتى را از آزادى محروم كند،
براى او قانون وضع كند، رفتار و روابط او را بنا به درك و شناخت خود كه بسيار ناقص
است و يا بنا به خواستهها و اميال خود تنظيم نمايد. و از اين اصل ما نيز معتقديم
كه قانونگذارى براى بشر تنها در اختيار خداى تعالى است، همچنان كه قوانين هستى و
خلقت را نيز خداوند مقرر فرموده است. و سعادت و كمال انسان و جوامع تنها در گرو
اطاعت از قوانين الهى است كه توسط انبيا به بشر ابلاغ شده است.[2]
[1] - پيام رهبر معظم انقلاب به مناسبت اولين سالگرد
ارتحال حضرت امام خمينى( ره) 10/ 3/ 1369