فِى الْأَرْض».[1] نه اينكه به رأى خود حكومتى تشكيل
دهد و بخواهد رئيس مسلمين شود. همچنين بعد از اينكه احتمال مىرفت اختلافاتى در
امت پديد آيد- چون تازه به اسلام ايمان آورده و جديد العهد بودند- خداى تعالى از
راه وحى رسول اكرم (صلى الله عليه و آله) را الزام كرد كه فوراً همان جا، وسط
بيابان، امر خلافت را ابلاغ كند. پس رسول اكرم (صلى الله عليه و آله) به حكم قانون
و به تبعيت از قانونْ حضرت امير المؤمنين (عليه السلام) را به خلافت تعيين كرد؛ نه
به اين خاطر كه دامادش بود، يا خدماتى كرده بود؛ بلكه چون مأمور و تابع حكم خدا و
مجرى فرمان خدا بود. بارى، حكومت در اسلام به مفهوم تبعيت از قانون است، و فقط
قانون بر جامعه حكمفرمايى دارد. آنجا هم كه اختيارات محدودى به رسول اكرم (صلى
الله عليه و آله) و ولات داده شده، از طرف خداوند است. حضرت رسول اكرم (صلى الله
عليه و آله) هر وقت مطلبى را بيان يا حكمى را ابلاغ كردهاند، به پيروى از قانون
الهى بوده است: قانونى كه همه بدون استثنا بايستى از آن پيروى و تبعيت كنند. حكم
الهى براى رئيس و مرءوس متبع است. يگانه حكم و قانونى كه براى مردم متبع و لازم
الاجراست، همان حكم و قانون خداست. تبعيت از رسول اكرم (صلى الله عليه و آله) هم
به حكم خدا است كه مىفرمايد: «وَ أَطيعُوا الرَّسُول»[2] (از
پيامبر پيروى كنيد). پيروى از متصديان حكومت يا «وَ
أُولِى الْأَمْرِ»[3]
نيز به حكم الهى است، آنجا كه مىفرمايد: «أَطيعُوا اللَّهَ وَ
أَطيعُوا الرَّسولَ وَ أُولِى الأمْرِ مِنْكُمْ».[4] رأى اشخاص، حتى رأى رسول اكرم (صلى
الله عليه و آله)، در حكومت و قانون الهى هيچ گونه دخالتى ندارد: همه تابع اراده
الهى هستند.[5]