اگرچه ولايت يك امر سياسى است، اما همهى
مضمون ولايت در سياست خلاصه نمىشود. اين ولايت، پرتوى از ولايت ذات مقدّس
پروردگار است. اين ولايت، ناشى از حضور ولايت الهى در وجود اميرالمؤمنين است،
همچنانكه در وجود پيامبر مكرّم اسلام بود ... ولايت در حقيقت به معناى پيوند،
ارتباط و اتصال است. آن كسى كه منصوب به اين مقام است، برخلاف حكام و فرمانروايان
عالم، فقط يك فرمانروا يا يك سلطان و يك حاكم نيست بلكه يك ولى است، به مردم نزديك
است، به آنها پيوستهاست و مورد اتكاى دل و جان مردم است. اين معنا در
اميرالمؤمنين و در ائمهى معصومين (عليهمالسّلام) وجود دارد. بعد از دوران حضور
ائمه هم اگر پرتوهاى ضعيفى از اين حقيقت در جايى پيدا شود، ولايت در آنجا شكل
مىگيرد. حقيقت و معناى واقعىِ امر اين است.[1]
ولايت، هم صفتى است براى منصبى كه نبىّ اكرم و جانشينان او از سوى پروردگار، حائز
آن بودهاند، هم خصوصيتى است براى آن جامعهى اسلامى كه در سايهى آن حكومت، زندگى
مىكند و از پرتو آن بهره مىگيرد.[2] شما
مىبينيد اميرالمؤمنين) عليهالصّلاه والسّلام) كه مظهر ولايتِ اسلام و مصداق كامل
ولىّاى است كه براى مردم مشخّص شدهاست، در هيچ برههاى، از اين حالت ارتباط و
اتّصال و انسجام با مردم خالى نبودهاست. نه در دورانى كه او را عملًا از حكومت
كنار گذاشتند و مردم را از او به عنوان ارتباطِ حكومتى جدا كردند؛ يعنى عملًا
حكومت را از او گرفتند، ولايت و حكومت و فرماندهى و حكمرانىاى كه در اسلام، از آن
به «ولايت» تعبير مىشود و حقّ او بود از او سلب كردند- البته ولايت معنوى، آن
چيزى كه در امامت تشيّع فرض
[1] - بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار مسؤولان و
كارگزاران نظام به مناسبت عيد غدير خم 1/ 12/ 1381
[2] - بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار با مسؤولان و
كارگزاران نظام به مناسبت عيد سعيد غدير 27/ 1/ 1377