اگر يك عده در خلوت، خود را به عبادت مشغول
كنند، در حالىكه عرصهى جامعه، ادارهى جامعه، مديريت كشور و سررشتهدارى امور،
دست افكار و اهواء و مكتبهاى گوناگون باشد، آنها از اين اسلام ابايى ندارند و به
آن اهميتى نمىدهند؛ اما اگر اسلام آنچنان كه خدا خواسته و قرآن تشريع كرده، به
معناى برنامهى زندگى تلقى شد و مورد پذيرش قرار گرفت، از آن مىترسند. چرا؟ چون
اين اسلام، در وهلهى اول دو عنصر بزرگ در درون خود دارد كه يكى عبارت است از
احترام به شخصيت و اهتمام به رشد انسان، و دوم جلوگيرى از نفوذ غارتگران و طاغوتها
و قدرتمندان نابحق و ظالم و ستمگر جهانى. در كلمهى توحيد، اينها وجود دارد؛ «لاالهالاالله». يكى از مصرعهاى برجسته و
مهمقصيدهى «لاالهالاالله» اين
است كه با طاغوتها، طغيانگرهاى جهانى، قدرتهاى ظالم بينالمللى و ستمگرانى كه
امروز شما مىبينيد در دنيا چگونه تاخت و تاز مىكنند و با ملتها چه مىكنند،
نمىشود كنار آمد.[1] اگر تشكيل
حكومت اسلامى از خاصيتهاى اسلام بيگانه باشد- يعنى اگر با ظلم و بدى و شرارت به
مقابله نپردازد- شايد دشمن مهمى هم پيدا نكند؛ اما اسلام فقط اكتفا نمىكند كه
شعار طرفدارى از انسانيت سر دهد، بلكه اسلام براى تحقق اين شعار، مبارزه و مقابله
با شرارت و شيطانيت را هم سر مىدهد. در واقع براى اينكه اسلام بتواند سعادت را
براى انسانها محقق كند، بايد با عوامل و عناصرى كه ضد انسانيت و ضد سعادت انسان
حركت مىكنند و حياتشان وابسته به آن است، مبارزه كند. لذا در اسلام، جهاد و
مبارزه وجود دارد. در سرتاسر قرآن، نام شيطان و مفهوم شيطنت، از بسيارى از مفاهيم،
بيشتر تكرار شدهاست؛ براى اينكه مردم، شيطان و حضور شيطان را فراموش نكنند. اگر
فراموش كرديد كه دشمن در كمين شماست، غفلت، شما را فرا خواهد گرفت، حركت را كند
خواهد كرد و از بين خواهد برد- يعنى بزرگترين
[1] - بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار اعضاى
اتحاديهى انجمنهاى اسلامى دانشآموزان 26/ 6/ 1382