اسم الکتاب : نگاهى گذرا به نظريه ولايت فقيه المؤلف : مصباح يزدي، محمد تقي الجزء : 1 صفحة : 18
ناشى شود. اكثر فيلسوفان و نظريهپردازان
فلسفه سياست اين اصل را هم مانند اصل پيشين پذيرفتهاند و غالب مكتبهاى فكرى اين
حوزه و از جمله مكتبهاى طرفدار دموكراسى با ما هم رأيند كه حقّ حاكميت و حكومت
(مشروعيت) ارث هيچ فردى نيست و ذاتا براى هيچكس متعيّن نيست بلكه بايد از منبعى
كه اين حق اصالتا و ذاتا از آن اوست به ديگرى منتقل شود.
بنابراين با پذيرفتن اين دو اصل تا اينجا ما چند دسته از مكاتب
فلسفه سياست را كنار زديم: ابتدا آنارشيسم، و بعد هم مكاتب و نظريهپردازانى كه
چنين گرايشات و تفكّراتى دارند كه افراد يا گروههايى بطور ذاتى و خودبخود براى
حكومت مشروعيت دارند و بر سايرين ذاتا مقدّماند.
3- خدا؛ تنها منبع ذاتى مشروعيت
بدنبال پذيرش اصل دوم طبيعتا اين بحث مطرح مىشود كه آن منبعى كه
قدرت قانونى و مشروعيت را به حاكم و حكومت مىبخشد چيست؟ از اينجاست كه نظريه
ولايت فقيه و فلسفه سياسى اسلام از بسيارى مكاتب ديگر و بخصوص از نظريات رايج فعلى
در اين زمينه جدا مىشود و با آنها تفاوت پيدا مىكند. اين اصل كه يكى از مبانى
مهمّ نظريه ولايت فقيه و فلسفه سياسى اسلام است و همه مسلمانان بر آن توافق دارند
و شايد بسيارى از اصحاب شرايع آسمانى ديگر غير از اسلام هم آن را قبول داشته
باشند، اين است كه حقّ حاكميت و حكومت و امر و نهى كردن اصالتا از آن خداى متعال
است. البته بايد توجّه داشت كه حكومت كردن به معناى خاصّش و اينكه كسى مباشرت در
كارها داشته باشد و امور را مستقيما رتق و فتق نمايد اختصاص به افراد انسان دارد و
به اين معنا بر
اسم الکتاب : نگاهى گذرا به نظريه ولايت فقيه المؤلف : مصباح يزدي، محمد تقي الجزء : 1 صفحة : 18