اسم الکتاب : نظام سياسى اسلام المؤلف : نصرتى، على اصغر الجزء : 1 صفحة : 69
حركت، توسعه و هرگونه تصميم، به ويژه در
صحنهى سياسى مىداند و موجوديت و پايبندى و التزام به دين و احكام دينى در
دموكراسى بههيچوجه با فلسفه دموكراسى سازگارى و هماهنگى ندارد؛ بنابراين
دموكراسى با دين در تعارض است.
3. مشروعيت در دموكراسى، تنها به مقبوليت و پذيرش مردمى يك نظام
سياسى، تعريف مىشود و در نهايت مفهوم قانون به خود مىگيرد؛ حال آنكه نظامهاى
ايدئولوژيك الهى، منشا مشروعيت را به هماهنگى با آموزههاى دينى و ارادهى الهى
تعريف مىكنند.
4. برخى منتقدين دموكراسى بر اين باورند كه حاكميت اكثريت در
دموكراسى، دروغين است و سرابى بيش نيست؛ چون: «تجربهى حكومتهاى دموكراتيك نشان
مىدهد كه دموكراسى و حكومت اكثريت، در عمل به حكومت جمعى از نخبگان و سياستمداران
حرفهاى تبديل شده است و اگرچه مردم، آزادانه از طريق انتخابات ارادهى خود را
براى انتخاب زمامداران اعمال مىكنند؛ ولى قدرت در دستان عدهاى معدود، دائما
جابجا مىشود. واقعيت تاريخى حكايت از اين دارد كه اكثريت بيش از آنكه حكومت كند
به نحوى از انحا در حكومت دخالت داده مىشود».[1]
مقام معظم رهبرى فرموده است: «الان در دموكراتترين كشورهاى دنيا- كه افتخار اين
را براى خودشان پرچمى قرار دادهاند- شما مىبينيد نقش احزاب- كه در آن احزاب، نقش
افراد متكى به سرمايهدارها و ثروتهاى كلان كاملا بارز است- تعيين كننده است.»[2] لويى لپرنس رنگه، عضو فرهنگستان
علوم فرانسه مىنويسد: «در غرب انتخابات آزاد است؛ ولى زمينهسازى تبليغاتى كه پيش
از آن مىشود، مردم را چنان مقهور و مسحور مىكند كه بيشترشان بىاراده رأى
مىدهند و زمينهسازى تبليغاتى براى انتخابات جز به دست قدرتهاى سياسى و مالى
امكانپذير نيست».[3] مقام معظم
رهبرى، در صورى بودن و بىمسما بودن مردمسالارى در دموكراسى رايج، مىفرمايند:
«كيست كه نداند در كشورهاى غربى، حالا نماد كاملش؛ كشور آمريكا، انتخابات به معناى
اينكه مردم چيزى را فهميدند، دانستند، انتخاب كردند و تصميم گرفتند به