اسم الکتاب : نظام سياسى اسلام المؤلف : نصرتى، على اصغر الجزء : 1 صفحة : 43
1. دولت
دولت، در يك معنا، نظام سياسى متعين و مشخص است؛ يعنى وقتى كه يك
نظام سياسى در قالب سرزمين و كشور وجود خارجى پيدا كند و متناسب با فرهنگ و
توانايىها و ارادهى سياسى يك اجتماع، قوام و شكل يابد و آنگاه كه جمعيتى انسانى
در محدودهى مرزى سياسى، مشخص و قراردادى به تعريف مشتركى از رشد و سعادت دست
يابند، داراى منافع و سرنوشت مشترك شده، دوستان و دشمنان مشتركى پيدا نمايند و
براى حراست و حفاظت از منافع خود، به همدلى، همفكرى و همكارى برسند، تبديل به يد
واحده و قدرت متمركزى مىشوند و سازمانى واحد را براى ادارهى امور و سامان بخشيدن
به مسايل مورد ابتلا، تشكيل مىدهند و حق حاكميت انحصارى و مستقل بر سرنوشت خود را
براى خويش محفوظ مىدارند؛ همچنانكه براى دولتهاى ديگر نيز اين حق را به رسميت
مىشناسند و در نتيجه براى خود نيز در مداخله بر سرنوشت سياسى ساير دولتها،
محدوديت قايل مىشوند.
بنابراين با توجه به اين تعريف، عناصر و عوامل اصلى دولت عبارتند از:
1. جمعيت؛ در دولتهاى جديد، به خصوص از اواخر قرن نوزده به اين طرف،
در قالب ملت تعريف مىشود و لذا واحدهاى اجتماع سياسى با عنصر مليت از هم تفكيك
شده و تميز داده مىشوند. در اسلام نگاه به جامعه بشرى بيشتر اعتقادى و مكتبى است
و ويژگىهاى فيزيكى، نژادى، قومى و زبانى كمتر مورد توجه هستند. بنابراين، امت
اسلام، حتى فراتر از دولتها و واحدهاى سياسى، جايگاه ويژهاى در تعريف اجتماع
مسلمين دارد.
2. سرزمين؛ در تعريف فوق، از آن جهت در كنار كشور قرار مىگيرد كه
عمدهترين ويژگى كشور در عنصر جغرافيايى آن نهفته است و ازاينرو آن را ظرف تحقق
نظام سياسى قرار مىدهد؛ بنابراين مرزهاى جغرافيايى قراردادى، جدا كنندهى
نظامهاى سياسى متعين يا دولتها هستند.
3. حكومت؛ مراد از آن، سازمان اجرايى درون دولت است و به مجموعهى
افراد، مناصب و ارگانهايى اطلاق مىشود كه دستاندركار تنظيم و ادارهى امور
جامعه هستند.
اسم الکتاب : نظام سياسى اسلام المؤلف : نصرتى، على اصغر الجزء : 1 صفحة : 43