اسم الکتاب : مقارنه مشروعيت حاكميت در حكومت علوى و حكومت هاى غير دينى المؤلف : كريمى والا، محمد رضا الجزء : 1 صفحة : 61
فصل دوم: مشروعيّت
«مشروعيّت» همواره از مباحث محورى متفكران اجتماعى و سياسى بوده است
و از يونان باستان افلاطون و ارسطو و ساير شخصيتهاى مشرق و مغرب زمين بدان توجه
كرده و به بحث درباره مصاديق حكومتهاى مشروع و نامشروع پرداختهاند.[1] اهميت اين مسئله از آنروست كه ثبات
و بقاى نظام سياسى به تحقق مشروعيت آن وابسته است، لذا هر حكومتى مىكوشد پايههاى
مشروعيت خويش را مستحكم كند و حتى حكومتهاى جائر و غاصب نيز در تلاشاند تا به
شكلى، حاكميت خود را با نوعى از مشروعيت و لو كاذب، بيارايند.
در واقع سهم بيشتر بحث در يك نظريه سياسى به اين، اختصاص مىيابد كه
براساس اين نظريه، به كدام دليل، «حكومت» مىتواند فرمان مشروعى صادر كند؟ و اين
بدان جهت است كه مشروعيت از يك سو فرمان به خصلتى الزامآور مىدهد و از جانب ديگر
تضمين مىكند كه نه به دليل ترس، بلكه براساس وظيفه از آن اطاعت مىشود.[2]