اسم الکتاب : مردم سالارى دينى ماهيت، ابعاد و مسائل مردم سالارى دينى المؤلف : جمعى از نويسندگان الجزء : 1 صفحة : 400
عبارت ديگر آن را بشود «علم سياه» خواند. (مان، 1369، ص 8)
اما حلقه مفقوده كه از ديد منتقد و مدافع عقل در عبارات گذشته غائب
مانده است آن است كه بدون تحقير يا منزوى ساختن خرد انسانى در وهله نخست عرصههايى
كه عقل مىتواند به نتايج قطعى دست يازد و در وهله دوم عرصههاى مجاز براى سلوك به
شيوه آزمون و خطا و در وهله سوم عرصههايى كه استمداد از وحى ضرورت عقلى مىنمايد،
به دقت تشخيص و ترسيم گردد، تا هم از مزاياى خرد انسانى بهرهمند بود و هم از آن
دست خطرات كه جبرانناپذير مىنمايند در امان شد.
بنابراين در پاسخ اين پرسش كه ميدان بازى عقل و عرصه عقلانيت در
مردمسالارى دينى چيست؟ مىتوان ميدان عمل و نقش آفرينى خرد را در مردمسالارى
دينى به طور كامل در شش بند مندرج و منحصر يافت: عرصه نخست مربوط به اصل پذيرش
مردمسالارى دينى، عرصههاى دوم تا پنجم مربوط به ايفاى نقش در محتواى حكومت،
همدوش با كتاب و سنت و اجماع و عرصه ششم نقش آفرينى در صورت و شكل حكومت. اما
توضيح اين شش عرصه چنين است:
عرصه نخست:
عقل در آغاز و اول قدم به بازنگرى و بازشناسى قواره و قامت خود
مىپردازد تا در پرتو فروتنى و انصاف از لاف خردگرايى افراطى، زمانى و از هبوط در
چاه تجربهگرايى مطلق، زمانى و سرخورده و نااميد از امكان شناخت در ديگر زمان
رهايى يافته و به دور از افراط و تفريط و با دلگرمى ضمن بهرهگيرى از آخرين حد
توانمنديهاى خويش، با ايمان و اشتياق آگاهانه، توانمندى محدود خويش را به عقل و
علم بىپايان الهى پيوند زند تا به لزوم دموكراسى دينى آگاه گردد و گرنه هيچگاه
رام دموكراسى دينى نخواهد بود. بلكه محكوم به بقا در كوير تعارضهاى نظرى و عملى
موجود در دموكراسىهاى غير دينى (به معناى مذكور در علم
منطق) مىماند. در كوتاه عبارتى مىتوان گفت كه خرد در نخستين نقش خود بعد
از آنكه به مقام شناخت توانمنديها و ناتوانىهاى خود رسيد دموكراسى دينى (اسلامى)
را بر ساير گونههاى دموكراسى ترجيح داده و ساير گونهها را- نظر به وجود تعارضهاى
علمى و عملى فراوان كه ناشى از نسبيت دانش و نقصان عقل بشرى و تأثر از منفعت است-
ناكافى و ناصالح مىشمارد.
اسم الکتاب : مردم سالارى دينى ماهيت، ابعاد و مسائل مردم سالارى دينى المؤلف : جمعى از نويسندگان الجزء : 1 صفحة : 400