اسم الکتاب : قلمرو دل المؤلف : محدثى، جواد الجزء : 1 صفحة : 58
ديگرى آن بعد لطيف و خدايى بشر است كه جنبه
معنوى و روحانى دارد و حقيقت انسان است و همين قلب است كه درك مىكند و صاحب علم و
شناخت است و تكليف، متوجه اين قلب است و از همين قلب، انتظار و طلب است و همان،
مورد عقاب و سرزنش قرار مىگيرد.
بسيارى از فرزانگان هم در تحليل نوع ارتباط اين قلب با قلب مادى در
سينه، فرومانده و اين راز ناشناخته را كشف نكردهاند».[1]
يكى دل را «سلطان اقليم وجود» مىداند؛ يكى آن را «كعبه مراد»
مىشناسد؛ يكى «حرم خدا» معرفى مىكند؛ يكى «خانه محبوب» مىداند؛ يكى «نهانخانه
اسرار و معارف» ترسيمش مىكند. به راستى، دل چيست؟
خواجه انصارى گويد: «دل آدمى را چهار پرده است: پرده اول، صدر است كه
مستقرّ مهد الهام است؛ پرده دوم، قلب است كه محل نور ايمان است؛ پرده سوم، فؤاد
است كه سراپرده مشاهدت حق است؛ پرده چهارم، شغاف است كه محل رحل عشق است. اين چهار
پرده هر يكى را خاصيتى است و از حق به هر يكى، نظرى. «رب العالمين» چون خواهد كه
رميدهاى را به كمند لطف در راه خويش كشد، اول نظر مىكند به صدر وى، تا سينه وى
از هواها و بدعتها پاك گردد. پس نظر مىكند به قلب وى، تا از آلايش دنيا و اخلاق
نكوهيده پاك گردد. پس نظر مىكند به فؤاد وى و او را از علايق و خلايق باز برد و
چشمه حكمت در دل وى