اسم الکتاب : شؤون و اختيارات ولى فقيه (ترجمه مبحث ولايت فقيه از كتاب البيع) المؤلف : خميني، سید روح الله الجزء : 1 صفحة : 26
و غيّرت السّنّة و الأحكام، و لزاد فيه
المبتدعون و نقصّ منه الملحدون و شبّهوا ذلك على المسلمين. لأنّا قد وجدنا الخلق
منقوصين محتاجين غير كاملين، مع اختلافهم و اختلاف أهوائهم و تشتّت أنحائهم. لو لم
يجعل لهم قيّما حافظا لما جاء له الرّسول لفسدوا على نحو ما بيّنا و غيّرت
الشّرائع و السّنن و الأحكام و الايمان، و كان في ذلك فساد الخلق أجمعين.[1]
اگر كسى بگويد كه چرا خداوند «اولى الامر» براى مردم قرار داده، آنان
را به پيروى از ايشان امر فرموده است، پاسخ داده مىشود كه اين امر علل بسيار
دارد:
از جمله اينكه، خداوند حدود و قوانينى براى زندگى بشر تعيين فرموده
است و به مردم فرمان داده كه از آن حدود و قوانين تجاوز نكنند، چرا كه فساد و
تباهى براى آنان به ارمغان مىآورد. امّا اجراى اين قوانين و رعايت حدود شرعى صورت
تحقّق نمىپذيرد مگر آنكه خداوند زمامدارى امين بر ايشان بگمارد تا آنان را از
تعدّى از حدود و ارتكاب محرّمات بازدارد. در غير اين صورت، چه بسا افرادى باشند كه
از لذّت و منفعت شخصى خود، به بهاى تباه شدن امور ديگران، صرفنظر نكنند.
ازاينرو، خداوند سرپرستى براى مردم تعيين فرموده است تا ايشان را از فساد و تباهى
بازدارد و احكام و قوانين اسلامى را در ميان آنان اقامه كند.
ديگر آنكه، ما هيچ گروه يا ملّتى را نمىيابيم كه بدون زمامدار و
سرپرست زندگى كرده، ادامه حيات داده باشند، زيرا اداره امور دينى و دنيوى آنان، به
زمامدارى مدبّر نيازمند است. از حكمت بارى تعالى به دور است كه آفريدگان خود را
بدون رهبر و زمامدار رها كند، حال آنكه خود به خوبى مىداند كه مردمان به ناچار
بايد حاكمى داشته باشند كه جامعه را قوام و پايدارى بخشد و مردم را در نبرد با
دشمنانشان رهبرى كند و اموال عمومى را ميانشان تقسيم كند و نماز جمعه و جماعات
آنان را برپا دارد و از ستم ستمگران نسبت به مظلومان جلوگيرى كند.
و ديگر آنكه، چنانچه خداوند براى مردم زمامدارى امين، حفيظ و مورد
اطمينان قرار نمىداد، به يقين آيين و دين الهى از بين مىرفت، احكام و سنن
خداوندى تغيير مىكرد، بدعتها در دين افزايش مىيافت، بىدينان در مذهب الهى دست
برده آن را دچار نقايص و كاستيها مىكردند و شبهاتى پيرامون اسلام در ميان
مسلمانان رواج مىدادند. چرا كه مىدانيم مردمان، ناقص و نيازمندند و آراء و افكار
و تمايلات آنان مختلف است. پس اگر حضرت حق، زمامدارى را كه از رهآوردهاى پيامبر
پاسدارى كند، تعيين نمىفرمود، مردمان فاسد و تباه مىشدند، آيين و سنّت و احكام
خداوندى تغيير مىيافت، ايمان مردم متزلزل مىشد و تمامى خلق به تباهى و ضلالت
مىافتادند.