responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : سيره آفتاب المؤلف : خميني، سید روح الله    الجزء : 1  صفحة : 141

اگر براى مردم است، هر كارى مى‌خواهيد، بكنيد

دكترها مى‌گفتند: امام خودشان مى‌خواستند بروند؛ هر جا را درست مى‌كرديم، جاى ديگر بدنشان بيمار مى‌شد.

دكتر عارفى گفته بود: هر چه ما تك زديم، بدن امام پاتك زد. آن روز دايى براى ما صحبت كرد و گفت: آقا شانس ندارند. بايد دعا كرد. فقط 2% شانس دارند.

شب در بيمارستان بوديم. خانم خيلى گريه مى‌كردند. به دكترها گفتند: مثل اين‌كه نه دعاهاى ما و نه كوشش شما! ... دكترها گفتند: بايد باطرى در قلب كار بگذاريم. از آقاى خامنه‌اى و ديگران اجازه اين كار را گرفتند. صبح، آقا به دكترها گفته بودند:

من مى‌دانم زنده نمى‌مانم. اگر مرا براى خودم نگه داشته‌ايد، به حال خودم بگذاريد. امّا اگر براى مردم است، هر كارى مى‌خواهيد بكنيد.[1]

دعاى عهد در روزهاى آخر زندگى‌

امام تقيد خاصى به خواندن دعاى عهد به مدّت چهل روز، حتّى در ايّام بيمارى داشتند. وقتى پس از رحلت، اثاثيه ايشان، از جمله مفاتيح‌شان را به بيت منتقل مى‌كرديم، متوجه شدم كه در گوشه صفحه مفاتيح، تاريخ 8 شوال (20 روز قبل از رحلت) را به عنوان تاريخ شروع دوره خواندن چهل روزه دعا مرقوم فرموده‌اند.[2]

خدايا مرا بپذير

در همان نماز شب‌هاى پايانى، امام گريه مى‌كردند، زار مى‌زدند و مى‌گفتند: خدايا


[1] - زهرا اشراقى: برداشت‌هايى از سيره امام خمينى قدس سره، ج 1، ص 318

[2] - على ثقفى: برداشت‌هايى از سيره امام خمينى قدس سره، ج 1، ص 336

اسم الکتاب : سيره آفتاب المؤلف : خميني، سید روح الله    الجزء : 1  صفحة : 141
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست