responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : سير الملوك (سياست نامه) المؤلف : خواجه نظام ‌الملک توسي    الجزء : 1  صفحة : 192

مالش فرمود مى‌دادن.» زبيده گفت «نيك كردى ايشان را نيازردى. چنانكه ترا خليفتى از پدران ميراث رسيده است سيرت و نهاد و كردار ايشان ترا هم موروث است. بنگر تا خلفا با بندگان خداى عزّ و جلّ چه كرده‌اند پيش از تو. تو نيز همان كن كه مهترى و پادشاهى با داد و دهش نيكو باشد و اين با آن رود. و در اين هيچ شك نيست كه هرچه در بيت المال است از آن مسلمانان است و تو از آنجا خرجهاى عظيم مى‌كنى. با مال مسلمانان چندان گستاخى كن كه مسلمانان با مال تو كنند. اگر ايشان بنالند از تو معذوراند.»

6- قضا را اين شب هر دو در خواب ديدند كه قيامت آمدستى و خلايق بحساب‌گاه حاضر شده‌اندى و يك يك را پيش مى‌برندى و مصطفى صلّى اللّه عليه و آله شفاعت مى‌كندى و سوى بهشت مى‌روندى. فريشته‌اى دست ايشان بگرفتى تا بحساب‌گاه برد، فريشته‌اى ديگر دست آن فريشته بگرفتى، گفتى «كجا مى‌برى ايشان را؟ كه مرا مصطفى صلى اللّه عليه و آله فرستاده است كه تا من حاضرم مگذار كه ايشان را پيش آرند كه من شرمسار شوم و در معنى ايشان هيچ نتوانم گفت،]38 b[ كه ايشان مال مسلمانان را مال خويش پنداشتند و مستحقّان را محروم كردند و بجاى من نشسته بودند.» هر دو از خواب درآمدند چون دل شده‌اى و هارون زبيده را گفت «ترا چه بود؟» گفت «من چنين خوابى ديدم و بترسيدم.» هارون گفت «من همچنين در خواب ديدم.» پس شكر كردند كه نه قيامت بود چه در خواب بود اين حال.

7- ديگر روز در خزاين باز كردند و منادى فرمودند «بايد كه مستحقّان حاضر آيند تا نصيب ايشان از بيت المال بدهيم و حاجتها و مرادهاى ايشان وفا كنيم.» پس مردمان روى بنهادند بى‌فطر و[1] ادرار و تسويغ كه بفرمود سه بار


[1] - بى‌فطر وN : بى‌نذر وK و: بى‌اندازه وP : وC

اسم الکتاب : سير الملوك (سياست نامه) المؤلف : خواجه نظام ‌الملک توسي    الجزء : 1  صفحة : 192
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست