اسم الکتاب : سير الملوك (سياست نامه) المؤلف : خواجه نظام الملک توسي الجزء : 1 صفحة : 190
نكند، اگر تركى ده كدخداى دارد شايد و اگر
تازيكى كدخدايى ده ترك و امير كند عيب ندارند، همه[1]
كارهاى مملكت از قاعده و ترتيب خويش بيفتاده است و بيفتد و پادشاه را از بس تاختن
و جنگ و دلمشغولى فرصت آن نباشد كه بچنين چيزها پردازد و يا از اين معنى انديشه
كند.
2- پس چون از سعادت آسمانى روزگار نحوست بگذرد و ايام راحت و ايمنى
پديدار آيد ايزد تعالى پادشاهى پديدار آورد عادل و عاقل از ابناى ملوك و او را
دولتى دهد كه[2] همه
دشمنان را قهر كند و عقل و دانش دهد كه اندر همه كارها تمييز كند و از هركسى پرسد
و بر رسد كه آيين پادشاهان در هر كارى چگونه بوده است و از دفترها برخواند تا نه
بس روزگار همه ترتيب و آيين ملك را بجاى خويش بازبرد و اندازه درجه هركسى پديدار
كند، ارزانيان را بپايه خويش رساند، تا ارزانيان را دست كوتاه كند و بكار و پيشه
خويش فرستد و كافر نعمت را از بيخ زمين[3]
بركند و دين دوست و ستم دشمن باشد، دين را نصرت كند، هوا و بدعت را برگيرد باذن
اللّه و حسن توفيقه.
3- اكنون اندكى از اين معنى ياد كنيم تا در بسيارى ديدار اندر افتد و
دليل باشد بر چيزهايى كه از ترتيب بيفتاده است تا خداوند عالم خلد اللّه ملكه چون
تأمل كند در هريكى مثالى و فرمانى]28 b[ دهد ان شاء اللّه. از چيزها كه پادشاهان بهمه
روزگار نگاه داشتهاند و تيمار داشته[4]
ابناى ملوك را گرامى كرده و نگذاشتهاند كه ضايع و محروم و مرحوم بودهاند 61[5] و از روزگار دولت خويش بر اندازه كفاف ايشان منصب دادهاند تا خانه
ايشان بر جاى بمانده است و ديگر ارباب و مستحقّان و عالمان و علويان و مصلحان و
مستوران و غازيان و مقيمان ثغرها را و اهل قرآن را