responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : سير الملوك (سياست نامه) المؤلف : خواجه نظام ‌الملک توسي    الجزء : 1  صفحة : 182

و كار هر دو از بامداد تا شب گردن زدن است و بر دار كردن و دست و پاى بريدن و چوب زدن و بزندان كردن است و مردمان پيوسته يكى را مى‌ستايند و آزادى مى‌كنند و از وى خشنوداند و آن ديگر را مى‌نكوهند و چون نام او برند لعنت و نفرين مى‌كنند و پيوسته از او بگله باشند. ندانم سبب چيست. كسى بايستى معلوم گردانيدى اين حال كه كار هر دو يكسان است، چرا مردم از يكى آزادى مى‌كنند و از يكى گله؟» نديمى گفت «اگر بنده را فرمايد و سه روز زمان دهد خداوند را اين حال معلوم گردانم.» گفت «دادم.»

3- اين نديم بخانه رفت و چاكرى شايسته را گفت «ترا كارى از جهت من مى‌ببايد كردن. در شهر بغداد امروز دو امير حرس‌اند يكى مردى پير است و يكى كهل. بايد كه فردا شبگير برخيزى و بخانه اين پيرمرد شوى و چون اين پيرمرد از حجره بسراى بازآيد بنگر تا چون نشيند و چه گويد]97 b[ و چه كند و چون مردمان پيش روند و مردمان مجرم را كه پيش آرند چه رود و چون فرمايد.

همه ببينى و ياد گيرى و مرا معلوم كنى. و پس‌فردا همچنين پگاه بسراى آن كهل روى و هرچه رود از اول تا آخر از گفتار و طريقت او هرچه ببينى بيايى و مرا بازنمايى.» گفت «فرمان بردارم.»

4- ديگر روز شبگير آن چاكر برخاست و بسراى امير حرس پير[1] شد و بنشست. زمانى بود. فرّاشى بيامد و شمعى در صفّه بنهاد و مصلاى نماز بيو كند و چند پاره مصحف و دعوات و سبحه بر سر مصلّى نهاد و آنگه پيرمرد بيرون آمد و چند ركعت نماز بكرد و مردمان همى آمدند. امام بيامد و قامت گفت و نماز بجماعت بكردند. آن پير از مصحفها لختى قرآن و دعا بخواند. و چون از ورد بپرداخت سبحه برگرفت و مى‌گردانيد و تسبيح و تهليل مى‌خواند و مردمان در


[1] - پيرNC -:P

اسم الکتاب : سير الملوك (سياست نامه) المؤلف : خواجه نظام ‌الملک توسي    الجزء : 1  صفحة : 182
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست