اسم الکتاب : سياست و مهدويت المؤلف : بهروز لک، غلامرضا الجزء : 1 صفحة : 186
انسان به مثابه يك رفتار عقلانى، توهمى پوچ
و عبث مىنمايد.
بنابر ديدگاه فرويد، در بسيارى موارد رفتار انسان اينگونه است.
انسان اسير عقدههايى درونى شده كه شخصيت و ضمير باطنى او را شكل مىدهد.
بنابراين، منشأ و عامل رفتار انسانها چيزى جز عقدههاى سركوب شده
نيست. بعدها، ماركس به نوعى اين موضوع را برجستهتر ساخت كه انسانها در بسيارى از
موارد اسير ساختارهاى اقتصادى- اجتماعى هستند؛ يعنى در واقع به تدريج ريشه تصور
انسان محور، عاقل و همهكاره زده مىشود.
ماركس نشان مىدهد كه ساختار اقتصادى چقدر در ذهنيت پيدا كردن
انسانها تأثير گذار است. در اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم، كسانى مثل نيچه
نشان دادند كه اصلا ساخته شدن فلسفه در غرب، چيزى جز تلاش انسان براى تسكين دادن
خود بشر نبوده است. در واقع، نيچه نيهيليسم خاصى را درافكند و خود را هيچانگار
تمامعيار و كامل مطرح كرد.
او انسان را ابر مرد مىدانست، نه اسير حقيقت ساخته دست خود. يعنى هر
لحظه انسان اراده كند، بتواند حقيقت جديدى را پديد آورد.
شايد آخرين ضربه و تير خلاص را زبان شناسى به مدرنيته وارد كرد؛ چنان
كه نشان داد ذهنيت انسانها، ساخته و محصول زبان در جامعه است.
يعنى نشان داد اين كه انسانها به شيوه خاصى فكر مىكنند، چيزى نيست
جز تحميلى كه جامعه از طريق ساختار زبانى خود بر انسانها ايجاد مىكند.
ويتگنشتاين نيز در فلسفه زبان و نظريه بازىهاى زبانىاش نشان داد كه
حقيقت، ساخته نظام زبانى است.
نتيجه همه اين نقدها، شكسته شدن محوريت انسان به مثابه تعيينكننده
صرف برنامه زندگى فردى و اجتماعى خويش، بدون استعانت از عالم قدسى و هدايت
انبياست؛ شكسته شدنى كه خود مصداق بارز آن ضربالمثل" از چاله به چاه
افتادن" به شمار مىرود. مدرنيته خود دچار بحران درونى بود، اما اين
اسم الکتاب : سياست و مهدويت المؤلف : بهروز لک، غلامرضا الجزء : 1 صفحة : 186