نيست! حالا فهميده‌اند كه صدام نسبت به ملت خودش، با اختناق ظلم مى‌كند! كأن- ه تا آن روزى كه منافع خودشان در كويت و عربستان تهديد نشده بود، اصلا اينها را نمى‌دانستند! يعنى نه رئيس‌جمهور امريكا و نه ساير دولتها مى‌دانستند و نه روزنامه‌نگارهاى مزدور و قلم‌به‌مزد! حالا همه چيز معلوم شد.

اين طرف قضيه هم، صدام يكشبه ضد امريكا و ضد استعمار و ضد سعودى شده است! همان رفيقهاى ديروز، همان كسانى كه با هم مى‌نشستند و آشكارا و علنى، عليه اسلام و مسلمين و عليه انقلاب و پايگاه ضد استكبار- يعنى ايران- توطئه مى‌كردند، حالا صدام آنها را متهم مى‌كند كه شما به امريكا وابسته هستيد و ضداسلاميد!

واى بر اسلام!

آيا تا ديروز اينها به امريكا وابسته نبودند؟! آيا تا ديروز اينها قارون نبودند؟! آيا تا ديروز كه براى حمله به دژ مقاومت عليه استعمار و استكبار، كمك صدام بودند، مزدور امريكا نبودند؛ امروز شده‌اند؟! آيا كسى يكشبه ضد امريكايى مى‌شود؟! آيا كسى از يك عنصر مهاجم به اسلام و مسلمين و دشمن عنود انقلاب اسلامى و ملت مسلمان، يكشبه تبديل به يك مدافع اسلام مى‌شود؟! حالا صدام سخنرانى مى‌كند، به ملتهاى مسلمان خطاب مى‌كند و مى‌گويد اسلام را حفظ كنيد و آن را از دست فهد و مبارك نجات دهيد! تا ديروز كه اينها حاميان و محافظان اسلام بودند، ولى حالا يكشبه به ضد اسلام تبديل شده‌اند و تو هم طرفداراسلام شده‌اى؟! واى براين اسلام كه كسى مثل صدام حسين، طرفدار و مدافع آن شود. اينها نكاتى است كه شما بايد به آن توجه بكنيد.

تحليل قضايا

تحليل قضاياى جارى، كار پيچيده‌اى نيست. هر كسى به اين صحنه و منظره نگاه كند، مى‌تواند قضايا را تحليل كند. تحليل، مشكل نيست. آنچه مشكل است، چيز ديگرى است. هر كسى به اين منظره نگاه كند، تكالب بر حطام دنيا را مى‌بيند- همينى كه در روايات ما هست- جنگ كركسها بر سر جيفه رامشاهده مى‌كند. يك كركس، صدام‌حسين است؛ يك كركس، آقاى بوش.

دفاع از قدرت‌طلبى‌