سوسيال دمكراسى؛ حماله الحطب دمكراسى‌

دنيا كه تنها با انحراف ماركسيسم، منحرف نشده است؛ قبل از ماركسيسم هم تفكرات غلط و انحرافى و ضد اسلام بوده، بعد از ماركسيسم هم وجود دارد و الان هم هست. همين تفكراتى كه امروز به وسيله‌ى بعضى از فيلسوفان يا فيلسوف‌نمايان اروپايى در دنيا پخش مى‌شود- كه البته نمى‌خواهم اسم بياورم، تا حرف كلى ما به جايى نزديك نشود- حمّالة الحطب دمكراسى به نوع سوسيال دمكراسى‌هاى غربى است.

غربى سازى؛ جاده صاف كنِ استعمار نو

الان در دنيا تفكراتى هست كه جاده‌صاف‌كنِ تسلط استعمارى نوع جديد امريكا و اروپا بر همه‌ى دنياست؛ يعنى ايجاد جوامع دمكراتيك به سبك غربى و همين چيزى كه شما مى‌بينيد دنيا رويش حساس است. اگر در جهت ايجاد حجاب، يك ذره نسبت به لباس افراد اين جوامع تعرض بشود، همه‌ى دنيا را غوغا برمى‌دارد؛ ولى اگر در جهت كشف حجاب، به لباس كسى تعرض بشود، يك‌صدم آن در دنيا غوغا نمى‌شود! اين واقعيتى است. امروز يكى از نشانه‌هاى تمدن و نظام جديدى كه دنياى استكبار مى‌خواهد بى‌سروصدا بر همه‌ى عالم حاكم بكند، همين است.

جامعه‌ى باز

البته زياد پيش رفتند، متعلق به امروز هم نيست؛ اما امروز به صورت يك تفكر و مكتب و ايده و مسلك درمى‌آيد. طرح «جامعه‌ى باز»،[1] از همين نمونه‌هاست. اصلا جامعه‌ى بازيعنى چه؟ چه چيزى جامعه را باز مى‌كند و چه چيزى اگر نباشد، جامعه ديگر جامعه‌ى باز نيست و فايده‌اى ندارد؛ ولو هزار نشانه‌ى دمكراسى هم وجود داشته باشد؟ اينها تفكرات انحرافى و غلطى است كه امروز در دنيا وجود دارد. من‌

[1] - جامعه‌ى باز، يكى از ده‌ها ره‌آورد مكتب فكرى ليبراليسم به‌شمار مى‌آيد. ليبراليسم، با دعاويفكرى متعددى شكل گرفت و از جمله، ديدگاه‌هاى زير بود:- حقيقت، نسبت ويژه‌اى با انسانهاى خاص ندارد؛ بلكه نسبتى يكسان با همه‌ى انسانها دارد. ازاين‌رو، هيچ گروه يا مجموعه يا طبقه‌اى نمى‌تواند دعوى انتساب نزديكتر به حقيقت را داشته باشد.- نفى قداست از معارف و يا اشيا و اشخاصى كه مقدس شمرده شده‌اند و مخالفت با هرگونهتجليل، و ادعاى مجاز بودن تحليل در همه چيز.- واين‌گونه دعاوى در حوزه‌ى جامعه و مديريت اجتماعى، به تئورى جامعه‌ى باز انجاميد. دراين ديدگاه، جامعه‌ى باز- جامعه‌ى مطلوب ليبراليسم- جامعه‌اى است كه از حوزه‌ى ولايت يكانديشه‌ى مقدس‌شناخته‌شده( حتّى دين) و نيز يك جريان و طبقه( هر چند انبيا يا حكيمان و) به دور باشد؛ والّا دردام جامعه‌ى بسته فرو خواهد غلتيد. نقد و تحليل مكتب ليبراليسم و نيز تئورى« جامعه‌ى باز»، مجال و فرصت بيشترى مى‌طلبد.