responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : زمينه ها، عوامل و بازتاب جهانى انقلاب اسلامى، رهيافت فرهنگى المؤلف : ملكوتيان، مصطفى    الجزء : 1  صفحة : 28

ج) اصلى‌ترين نارسايى در بحث‌هاى نظرى درباره انقلاب‌ها

در ادامه توجه به رهيافت فرهنگى در وقوع انقلاب اسلامى، بحث ذيل مى‌تواند راهگشا باشد.

نارسايى عمده در نظريه‌پردازى درخصوص انقلاب‌ها،[1] به‌ويژه انقلاب اسلامى ايران، از


[1]. در اينجا با اين نگرش كه آسيب‌شناسى بخش درخور توجه از آثار و نوشته‌هاى غربى درباره انقلاب اسلامى از آسيب‌شناسى نظريه‌هاى غربى درباره پديده انقلاب جدا نيست، به بررسى تعدادى از ايرادات نظريه‌هاى انقلاب مى‌پردازيم.

واژه آسيب‌شناسى(Pathology ) به‌معناى شناخت بيمارى‌هايى كه موجود زنده را از كاركرد مناسب و شرايط عادى خارج مى‌سازد، از علم پزشكى گرفته شده است. اكنون برخى از شرايط اعتبار نظريه‌ها را كه در نظريه‌هاى غربى درباره پديده انقلاب به آنها بى‌توجهى شده است، بازگو مى‌كنيم:

يك. بيشتر نظريه‌هاى انقلاب مبتنى بر بررسى تعداد معدودى از انقلاب‌هاى معاصراند. واضح است به‌دليل تفاوت‌هاى ماهوى بين انقلاب‌ها، نمى‌توان نتيجه به‌دست‌آمده از بررسى تعداد كمى از انقلاب را به‌آسانى به همه آنها تعميم داد. نظريه‌هاى كرين برينتون، آلكسى دوتوكويل، منحنى‌J ( جيمز ديويس)، تدا اسكاچپول و ساموئل هانتينگتون از اين نوع‌اند؛

دو. برخى ديگر از نظريه‌هاى انقلاب تحليل خود را بر پايه عقايدى نادرست يا غيرمعتبر درباره انسان، جامعه انسانى، دولت و تاريخ بشرى بنا كرده‌اند كه درصورت ارتباط تنگاتنگ مفاد اين نظريه‌ها با اين مبانى، اين نظريه نيز، غيرمعتبر خواهد بود؛ مانند: نظريه ماركسى انقلاب.

ماركس براساس نظريه خود پيش‌بينى كرده بود كه حتى در زمان زندگى‌اش شاهد وقوع« انقلاب‌هاى سوسياليستى» در كشورهاى پيشرفته سرمايه‌دارى خواهد بود. ماركسيسم به‌دليل عدم تحقق وعده‌ها و شعارهايش كه مستقيماً از نظريه ماركسى انقلاب برمى‌خاست، دوبار با بحران فكرى و سياسى مواجه شد كه به فروپاشى رژيم‌هاى مبتنى بر انديشه‌ه‌ه ماركسيستى انجاميد.

براى بررسى عدم انطباق شعارها با عمل ماركسيسم، مطالعه كتاب ماركس و ماركسيسم، تأليف آندره پيتر توصيه مى‌شود.

درحقيقت، نادرستى برداشت‌هاى ماركس و سپس پيروانش از عامل انسانى به‌منزله عاملى مادى و مادى‌گرا، و برداشت خاص آنها از جامعه، دولت و تاريخ، برداشت‌هاى نادرست آنها از پديده انقلاب و تغيير و تحولات اجتماعى را درپى داشت.

سه. افزون بر شرايط بالا، شرايط ديگرى نيز براى اعتبار نظريه‌ها وجود دارد كه گهگاه، به آنها بى‌توجهى مى‌شود؛ شرايطى مانند همگونى و انسجام شبكه مفهومى و صدر و ذيل يك نظريه؛ نظريه نبايد با اصول منطقى ناسازگار باشد؛ شواهد كافى و موجود بايد آن را تأييد كند و نهايتاً، اگر موارد خاصى از پديده مزبور را از دايره خود خارج مى‌كند، به‌خوبى بايد ويژگى‌هاى اين موارد را بيان كند. دراين‌ميان، مهم‌ترين و اساسى‌ترين مشكلات نظريه‌هاى غربى در باب پديده انقلاب، مغايرت وقوع بسيارى از انقلاب‌ها با مفاد اين نظريه‌ها و گزينش مبناهاى مادى صرف است.

اكنون پس از بيان مطالب بالا در آسيب‌شناسى نظريه‌هاى انقلاب، بيان اين نكته نيز حائز اهميت است كه بخش درخور توجهى از آثار و نوشته‌ها درباره رخداد انقلاب اسلامى، دقيقاً بر مبناى يكى از نظريه‌هاى انقلاب بنا شده‌اند؛ بنابراين، نقاط ضعف اين نظريه‌ها- كه در كتاب‌هاى نويسندگان مختلف بر آن تأكيد شده- تحليل نويسنده مزبور درباره انقلاب اسلامى ايران را نيز، خدشه‌دار كرده است. مثلًا، نوشته‌هايى كه بر مبناى نظريه ماركسى، نظريه كاريزما( ماكس وبر)، نظريه كاركردگرا ساختارى( چالمرز جانسون)، منحنى‌J ( جيمز ديويس)، نظريه محروميت نسبى( تد رابرت‌گر)، نظريه بسيج منابع( چارلز تيلى) و نظريه توسعه نامتوازن( ساموئل هانتينگتون) درباره انقلاب اسلامى به بررسى پرداخته‌اند از اين قبيل‌اند.

اسم الکتاب : زمينه ها، عوامل و بازتاب جهانى انقلاب اسلامى، رهيافت فرهنگى المؤلف : ملكوتيان، مصطفى    الجزء : 1  صفحة : 28
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست