انقلاب‌هاى معاصر، مانند تأكيد بر ليبراليسم در انقلاب فرانسه، سوسياليسم در انقلاب روسيه و ناسيوناليسم در انقلاب الجزاير، آرمان انقلاب اسلامى به‌دليل دينى بودن، ابعاد گوناگونى دارد كه عبارت‌اند از: خداپرستى و ايمان، استقلال، برابرى، آزادى و توسعه همه‌جانبه.

اين امر كه بيانگر ارائه يك راه جديد در اداره كشورها و روابط خارجى آنهاست، و از يك نظام مبتنى بر عدالت و نه سلطه قدرت‌هاى جهانى در روابط بين‌المللى دفاع مى‌كند، در سال‌هاى پس از پيروزى انقلاب اسلامى توانست در سراسر جهان از توده‌ها تا نخبگان- حتى نخبگان سياسى و در رأس قدرت- طرف‌داران بى‌شمارى بيابد. اين امر چالش‌هاى جدى‌اى در نقاط مختلف جهان براى غرب ايجاد نموده، و به مرور زمان بر شدت آن افزوده شده است.

بدين‌ترتيب، ماهيت، آرمان و رهبرى انقلاب اسلامى توانست در نقاط مختلف جهان به‌ويژه جهان اسلام، حركت‌هاى اصول‌گرايى اسلامى پديد آورده، يا حركت‌هاى منفعل قبلى را فعال سازد؛ امرى كه اساساً با سلطه‌طلبى جهانى غرب در تعارض است. نگاه به ظهور و حضور جنبش‌هاى اسلامى كه در فصل قبل بيان گرديد، بيانگر اين واقعيت است.

در اين ميان، پيدايش برخى حركت‌ها و جنبش‌هاى اسلامى براى غرب و وابستگانش خردكننده بود؛ مانند ظهور حركت‌هاى اسلامى در فلسطين، لبنان و شمال آفريقا. غرب به‌دليل گره‌زدن سرنوشت خود به سرنوشت رژيم صهيونيستى در ساليان طولانى گذشته، با توجه به شكست‌هاى پياپى اين رژيم از گروه‌هاى اسلام‌گراى تحت‌تأثير انقلاب اسلامى- مانند حزب‌الله لبنان، جنبش جهاد اسلامى فلسطين و جنبش مقاومت اسلامى «حماس»- آينده پرچالش و نامطمئنى خواهد داشت.

به اين موارد بايد گسترش روزافزون اسلام در مناطق جهان به‌ويژه جهان غرب و به‌طور اخص اروپا را نيز افزود.

3. حقيقت اين است كه اگر از ويژگى‌هاى غرب، توسعه علمى و فناورى را جدا كنيم، چيز با ارزشى از آن باقى نخواهد ماند. سلطه غرب بر سرزمين‌هاى ديگر تا حد بالايى از طريق پيشرفت علمى ايجاد شده است. غرب رفاه خود را مديون فروش كالاها و اقلام صنعتى به ديگران است. يكى از اهداف انقلاب‌هاى معاصر و به‌ويژه انقلاب اسلامى ايران، استقلال و