شركت‌هايى كه مراودات خاص و تعريف‌شده‌اى داشته باشند را مقابل ايران تعقيب كرده، در اين زمينه از هيچ كوششى فروگذار نمى‌كند؛ هرچند، به‌دليل شرايط جهانى و آگاهى دولت‌ها از اهداف غرب و تعارض‌هاى راهبردى منافع آنها با منافع غرب، راه استفاده از تحريم عليه ايران براى غرب چندان هموار نبوده، تاكنون آنان نتوانسته‌اند پيشرفت شايان توجه‌اى دراين‌باره داشته باشند.

با وجود دولت‌ها و ملت‌هاى ديگرى نيز در جهان كه با سلطه‌گرى و يك‌جانبه گرايى‌هاى آمريكا و ساير كشورهاى غربى مخالفت مى‌كنند، ايران انقلابى به‌عنوان استوارترين معارض اين دولت‌ها ظهور نموده و غرب از اينكه بتواند با دادن امتياز و معامله، با ايران كنار بيايد- روابطى كه با دولت‌هاى ديگر در سال‌هاى گذشته بارها ديده شده- نااميد شده، روند تحولات منطقه‌اى و جهانى آينده را نيز خوشايند نمى‌يابد.

در پاسخ به اين سؤال كه آنان واقعاً از چه در هراس‌اند، حداقل مى‌توان با استفاده از سه دسته عوامل، به‌ترتيب زمانى و پيدايش و با تأكيد بر تداوم نقش‌آفرينى آنان، به‌ويژه نقش‌آفرينى عامل دوم، بدان پاسخ داد:

1. نتايج از دست دادن رژيم وابسته پهلوى و كشورى راهبردى (ايران) در منطقه‌اى بسيار راهبردى و نفت‌خيز (خاورميانه و خليج‌فارس) كه مى‌توان آن را با ادله مختلف قلب جهان معاصر ناميد؛ بعضى از اين نتايج عبارت‌اند از:

ايجاد خلأ امنيتى در منطقه به‌دليل فروپاشى پيمان‌هاى منطقه‌اى سنتو و سيتو، رشد حركت‌هاى استقلال‌خواه اسلام‌گرا و ضد غربى، تهديدات روزافزون امنيتى براى رژيم صهيونيستى. تاكنون بخشى از نتايج اتفاق افتاده و بخش ديگر و مهم‌تر آن مى‌تواند در آينده به وقوع بپيوندد.

به‌دليل اهميت راهبردى، ايران در جنگ جهانى دوم نقش بسيار مهمى در پيروزى متفقين بازى كرد و پس از پايان جنگ نيز، غرب با در اختيار داشتن ايران و حضور در اين كشور تا حدود زيادى خيالش از حركت‌هاى ضد غربى در منطقه آسوده بود.

2. ماهيت، آرمان و بازتاب انقلاب اسلامى. برخلاف ايدئولوژى‌هاى تك‌بعدى در