اسم الکتاب : زمينه ها، عوامل و بازتاب جهانى انقلاب اسلامى، رهيافت فرهنگى المؤلف : ملكوتيان، مصطفى الجزء : 1 صفحة : 220
پس از جنگ جهانى دوم، آمريكا با توجه به قدرت نظامى و اقتصادى
خود، بهعنوان قدرت برتر، جانشين اروپايىها در بسيارى از مناطق جهان ازجمله خاورميانه
و ايران شد. موقعيت راهبردى و منابع غنى معدنى ايران، آمريكايىها را بهسوى خود
جذب كرد و در خطمشىها و دكترينهاى امنيتى آمريكايى جايگاه ويژهاى يافت.
در ژوئيه 1947 م/ 1326 ش، جورج كنان، مسئول ستاد سياستگذارى وزارت
خارجه آمريكا در دولت هارى ترومن (1953- 1947 م)، در مجله فارين افيرز با نام
مستعار «ايكس» مقالهاى تحت عنوان «منشأ رفتار شوروى» نوشت كه بهزودى بهصورت
بيانيه نيمه رسمى سياست خارجى آمريكا درآمد و در نهايت در «سياست سد نفوذ آمريكا»
تجلى يافت. به موجب اين سياست، بهتدريج چند پيمان دفاعى زنجيرهاى (ناتو، سنتو و
سيتو) از اروپا تا آسياى جنوب شرقى در اطراف شوروى ايجاد شد كه بعداً آمريكايىها
ايران را نيز به عضويت حلقه ميانى آن (سنتو) درآوردند.
آمريكا در جريان ملى شدن صنعت نفت ابتدا براى شكستن انحصار نفتى
انگليس در ايران از ملى شدن نفت ايران حمايت كرد، اما بعد بهدليل منافع امنيتى
منطقهاى خود و نيز اطمينان يافتن از اينكه انگليسىها سهم اين كشور از نفت ايران
را خواهند داد، مقابل نهضت ايستاد. اعتراض آيتالله كاشانى به سياست آمريكا در
اواخر دوره ترومن گوياى تغيير موضع آمريكا است:
ما نمىخواهيم حكومتهاى خارجى در امور داخلىمان دخالت كنند ...
آمريكا بايد پيروى از سياست انگليس را كنار بگذارد. از اين كار چيزى جز نفرتِ مردم
دنيا بهطور اعم و مردم ايران به طور اخص نصيبش نخواهد شد.[1]
بعد از روىكار آمدن آيزنهاور، چند مقام بلندپايه آمريكايى و انگليسى
طرحى با نام