اسم الکتاب : روز شمار تاريخ معاصر ايران المؤلف : فراهانى، حسن الجزء : 1 صفحة : 326
«اى طهران! اى مسكن خائنين! اى مركز سارقين!
اى وادى خاموش! اى پناهگاه وطنفروشان! اى ارض رى! كه به طمع حكومت تو پسر سعد
مرتكب بزرگترين مظالم و فجيعترين شقاوتها گرديد و بالاخره هم به مقصود خود نائل
نشد. تو بودى كه وطنفروش بىشرفى را اتابك اعظم نمودى و او را به اوج ترقى
رساندى؛ تا يكى از ابناء وطن از خود گذشت و او را به مكافات عملش رسانيد. اى
طهران! اينك توئى كه خائن ديگرى را به جاى او نشانده و مىخواهى ايران را فداى
هوسهاى او كنى. اين همان قوام السلطنه است كه در مدت دو سال دو كرور ثروت خراسان
را به بانكهاى خارجه فرستاد. با اينهمه از چند رأس اسب و يك اتومبيل كه به حكم
دولت ضبط شده و به سربازان رشيد و مدافعين حقيقى مملكت داده شده بود نتوانست
صرفنظر كند؛ در صورتى كه آنها از خراسان بوده و به خدمت خراسان گذاشته شده؛ و لكن
حرص و طمع و لجاجت او را وادار كرد كه يك ايالت بزرگى مثل خراسان را فداى غرض شخصى
كند و از هرگوشه و كنار هرچه اشرار نشان دارد برانگيزد و آنها را به انواع مواعيد
بر ضد امنيت خراسان مسلح كند، تا آنكه به غرض فاسد خود نايل شود. و اينك به مساعى
آنكسى كه خود را رئيس دولت ناميده، در ايام عاشورا و در ماه حرام، خون ايرانى
مسلمان به دست برادر دينى و وطنى ريخته مىشود؛ زيرا كه اراده حضرت اشرف اينطور
تعلق گرفته. اى طهران! اى مهد تنپروران و عياشان! اين خونهاى بىگناه كه به تحريك
[و] به دسايس ناخلفترين اولادت ريخته مىشود دامنگير تو خواهد شد و دستهاى
انتقام از آستين بيرون خواهد آمد و آن پاركها و قصر كه هرخشتش خونبهاى يك مظلوم
و هرحوضش نمونه اشكهاى يك بىگناهى است زير و زبر خواهد بود و خائنين و
وطنفروشان كه ساكن آن قصور و عمار تند به مكافات خيانتهاى خود خواهند رسيد و
كيفر ثروتهاى خود را خواهند چشيد!
آن وكلائى كه به زور سرنيزه وكيل شدهاند و به سرعت برق وكالت يكديگر
را تعيين مىكنند، به ديار عدم رهسپار خواهند گشت و داغ ليره را به گور خواهند
برد. آن روزنامهنويسهاى متملق كه به جاى نشر حقايق شغل خود را دروغنويسى و تملق
قرار دادهاند محاكمه خواهند شد. و بالاخره باطن طهران با تمام گند و بو و كثافاتش
ظاهر و بر تمام ايرانيان و بلكه عالميان مكشوف خواهد گشت و درب اين صندوق لعنت باز
خواهد گرديد. ما اهالى خراسان بارها مطالب خود را به حضور همايونى مخابره نموديم و
در جرايد محلى منتشر كرديم، لكن خائنين نخواستند كه حقايق امور مكشوف شود و
اظهارات حقه ما اصغا گرد؛ زيرا آنها مىخواهند كما فى السابق ايالت خراسان را به
معرض فروش بگذارند و سالى چند هزار تومان در عوض بگيرند. و وقتى كه خراسان حاضر
نشد كه در معرض معامله واقع شود، بر خراسان و خراسانى غضب كردند و خادمين حقيقى را
خائن جلوه دادند و به اشرار متوسل شدند، كه خراسان را محض غرض شخصى آقا آتش زنند.
ولى فى الحقيقه اگر وجود شخص كلنل محمد تقى و تشكيلات منظم ژاندارمرى
خراسان نبود امروز به همت شخص- آقا- خراسان يكپارچه آتش شده بود و هيچكدام ما
مالك مال و عرض و ناموس نبوديم.
بلى! طهران امثال كلنل محمد تقى خان را نمىخواهد. طهران مأمورى
مىخواهد كه پس از يكى دو سال خدمت، در مراجعت داراى مبالغ هنگفتى ثروت باشد و به
مفتخواران به عنوان رشوتخواران و تعارف و خريد منصب و مأموريت بخوراند. و به
همين جهت، طهران به تقاضاها و درخواستها و استدعاها و عرايض ما گوش نداد. به عرض
حضور همايونى كه بالمره از گزارشات بىخبر است نرسانيد. وطنپرستان طهران مغلوب
خائنين شدهاند و در اقليت افتادهاند و نمىتوانند به داد ما برسند و اگرنه چرا
امثال آقايان مستوفى الممالك و مشير الدوله و مؤتمن الملك و مستشار الدوله و آقاى
صمصام السلطنه و آقاى سليمان ميرزا و آقاى طباطبائى و آقاى ناصر الاسلام، وكلاى
صالح پارلمان و اين وطنپرستان ايران، احقاق حق ما نكردند و ما را از دسايس اين
مغرض فتنهانگيز حفظ ننمودند. عرائض ما را به حضور همايونى ابلاغ ننمودند، زيرا آنها
معدودى بيش نيستند و صداى آنها در ميان هياهوى مغرضين و خائنين مسموع نمىشود.
و بالاخره طهران به سخن حق گوش نمىدهد؛ براى اينكه، طهران از خواب
غفلت برانگيخته شود و اخبار منبعد مغلوب اشرار و خائنين نباشند و براى آنكه خدمت
و خيانت ممتاز باشد و كسى كه با اينهمه امانت و صداقت به ملت و دولت خدمت مىكند
متهم به ياغىگرى و خيانت نشود و براى آن كه خراسانيان را مرده و بىحس فرض نكنند
و منبعد در صدد بيع و شراى ما برنيايند، و بالاخره براى آنكه مملكت مستقل و قوى
باشد و دندان طمع طامعين كنده و بيخ مغرضين و مفسدين بركنده شود، و براى آنكه
منبعد دزدان قاطع طريق به خيال غارت شهرها و آبادىهاى خراسان نيفتند و اگر كسى
هم به آنها وعده فتح و فيروزى داد- ولو شخص (آقا) باشد- باور نكنند، خراسانيان
قيام كرده و فوجفوج با كمال شوق و شعف سلاح برداشته داخل نظام مىشوند. اين ياغىگرى
نيست، تمرد نيست، اين عين خدمتگزارى و وطنپرستى است؛ اشتباه نشود! آيا اين ورقه
را به نظر اعليحضرت همايونى خواهند رسانيد؟ يا حقيقت قضيه تا آخر در دربار به
شبههكارى دگرگون نقل خواهد شد!؟!
زنده باد قوّه ملى نظامى خراسان! زنده باد تربيتكننده و فرمانده كل
قواى ملى خراسانيان! پاينده باد دين اسلام و حافظ جاننثاران! نيست و نابود باد
خائنين و مفسدين خراسان و عموم مملكت ايران. موفق و منصور باد تمام آزادىخواهان و
پرستاران كارگران!!! رئيس كميته مركزى ملى خراسان»، (انقلاب خراسان، ص 190- 192).
______________________________
(4). گزارشهاى كنسولگرى انگليس در مشهد ص
140؛ انقلاب خراسان، ص 192- 190.
(5). تلگراف وزارت داخله به نصرت السلطنه،
23/ 6/ 1300، اسناد ملى ايران، شم ت 293001492.
اسم الکتاب : روز شمار تاريخ معاصر ايران المؤلف : فراهانى، حسن الجزء : 1 صفحة : 326