اسم الکتاب : راز درخت سيب المؤلف : توكلى، يعقوب الجزء : 1 صفحة : 94
جاى جدى براى آيتالله قائل شدهاند،
همهشان به در و ديوار زدهاند. مثلًا مازوين زونيس در كتاب «شكست شاهانه»، اصرار
دارد كه شاه بيمار شد- شاه تنها شد- قلهاى شاه مردند، اما حرف از اين نمىزند كه
بابا مخالفانش هم آدمهاى قوى و نيرومندى بودند. لذا وقتى شما يك طرف را خيلى
ببينيد، به طور طبيعى از ديدن طرف ديگر ناكام خواهيد ماند.
ورودى يك دبيرستان ارامنه، در تهران
آندره در مىزند خانمى با حجاب معمول ارامنه در را باز مى كند.
آندره: سلام. خانم مدير تشريف دارند؟
زن: شما؟
آندره: از تلويزيون فرانسه آمدم. قبلًا هماهنگ كرده بودم.
زن: بفرمائيد. بر مىگردد و به طرف دفتر مدير مىرود و آندره آرام
آرام به دنبالش حركت مىكند.
خانم مدير دبيرستان كه زنى ميانسال است با حجاب معمول ارامنه ايران
از اتاق خارج مىشود و به استقبال آندره مىآيد.
مدير: سلام. موسيوآندره منتظرتان بودم!
آندره: از ديدن شما خوشوقتم!
همزمان آندره به دفتر مدير هدايت مىشود.
خانم مدير پشت ميز خود مىنشيند و مىگويد: خوب! من در خدمتم از من
چه خدمتى بر مىآيد؟
آندره كه به اطراف نگاه مىكند، مىگويد: من گزارشى از شرايط وضعيت
تحصيلى ارامنه ايران مىخواستم تهيه كنم. سئوالات مهمى هم دارم. مثل اينكه
فرصتهاى تحصيلى در ايران چطور توزيع شده؟ خصوصاً در مورد اقليتها و
اسم الکتاب : راز درخت سيب المؤلف : توكلى، يعقوب الجزء : 1 صفحة : 94