responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : راز درخت سيب المؤلف : توكلى، يعقوب    الجزء : 1  صفحة : 19

زن بر مى‌خيزد با مردش دست مى‌دهد. مرد هم دستش را با خوشحالى مى‌فشرد.

اميلى: سلام، اوه آندره! شيرينى و گل! نكند دسته‌گل به آب دادى؟

آندره: اين دسته‌گل نثار اميلى خانم! به خاطر پذيرش موضوع رساله دكترى.

اميلى شادمان به هوا مى‌پرد.

اميلى: عالى شد آندره! عالى! ايران!

همكاران مجله، كنجكاوانه جمع مى شوند و آندره شيرينى را باز مى كند.

بفرمائيد.

سردبير كه مردى ميانسال است با موهايى كه به سپيدى مى‌زند، مى‌گويد:

بچه‌ها برداريد اين زن و شوهر، دست از شرقى‌بازى بر نمى‌دارند! آن شوهر و اين خانم! ايرانيزاسيون با تئورى‌هاى مدرنيزاسيون!

صداى خنده از جمع بلند است و برق شادى در چشمان اميلى و آندره مى‌درخشد.

سردبير مى‌گويد: اما راستش گرفتن عنوان پژوهشى از دانشگاه سوربن، آن هم براى موضوعى مربوط به ايران كار شاقى بود كه از آدم سمجى چون اميلى بر مى‌آمد.

اميلى: متشكرم آقاى رئيس!

سردبير: به عكس خيلى‌ها، اين يكى از اين ور افتاده، جالب است! در ايران خيلى‌ها دنبال مطالعات غربى هستند كه به اروپا نزديك شوند! حالا خانم دكتر ما، دنبال ايرانى و انقلاب و ميدان ژاله است كه آن هم مظهر كشتار و خشونت است.

اميلى: و مظلوميت و شجاعت و ايمان و شهامت يك ملت.

سردبير: شما هم مثل شرقى‌ها و ايرانى‌ها احساساتى هستيد و اسير عواطف! در هر صورت از اين‌كه مدتى نمى‌توان شما را ديد، متأسفم.

اسم الکتاب : راز درخت سيب المؤلف : توكلى، يعقوب    الجزء : 1  صفحة : 19
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست