responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : راز درخت سيب المؤلف : توكلى، يعقوب    الجزء : 1  صفحة : 18

مردى قدبلند با موهاى كاملًا مجعد و ته‌ريش، در حالى كه سبد سبزى و ميوه به همراه دارد، آرام آرام عرض خيابان را طى مى‌كند و بى‌خيال اطراف خوبش اين شعر را زمزمه مى‌كند.

ياد ايامى كه در گلشن، مقامى داشتيم‌

در ميان لاله و گل، آشيانى داشتيم.

ناگهان اتومبيلى با سرعت از كنار او عبور مى‌كند و موتور سوار پليس در پى آن است. مرد سراسيمه خود را جمع مى‌كند و به كنار خيابان مى‌رسد و شاسى زنگ آپارتمانش را به صورت رمزى دو بار فشار مى‌دهد. در باز مى‌شود.

در مسير رفتن از پله‌ها در حالى كه كمى نفسش گرفته است، با همسايه‌اش آقاى آندره كه با عجله در حال پايين آمدن است روبرو مى‌شود.

آندره: سلام دكتر! خسته نباشيد.

پروانه: سلام چه خبر است؟ كجا با اين‌همه عجله؟!

آندره: اوه دكتر! براى شما زحمت خواهم داشت.

پروانه (با لبخند): مگر دامدارى مى‌خواهى تأسيس كنى؟

آندره: نه، نه! ما را چه به دام؟

پروانه: با اميلى خواهم آمد، بماند براى بعد.

دفتر يك ماهنامه سياسى تاريخى‌

اميلى مشغول ويرايش مقالات است. او كه زنى بيست‌وشش ساله و نويسنده‌اى پركار و سختگير است، در بخش مسائل مربوط به خاور ميانه و جهان اسلام مشغول به كار است و تحقيقاتى درباره ايران و خاور ميانه انجام داده است.

آندره با جعبه‌اى شيرينى و يك دسته‌گل وارد مى‌شود.

آندره: سلام اميلى حالت چطور است؟

اسم الکتاب : راز درخت سيب المؤلف : توكلى، يعقوب    الجزء : 1  صفحة : 18
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست