اسم الکتاب : درسهايى از وصيت نامه امام خمينى( ره) المؤلف : شفيعى مازندرانى، محمد الجزء : 1 صفحة : 24
سيره چنين انسانهايى رسالتى ندارد.
4. حقايق هستى تنها از راه پيشرفتهاى عقلانى براى بشر حاصل نمىآيد؛
بسيارى از اين حقايق را تنها وحى (قرآن) مىتواند در اختيار جامعه قرار دهد و در
اين زمينه جامعه از آگاهان راستين قرآن يعنى اهلبيت بىنياز نيست و در نتيجه قرآن
بدون اهلبيت گنجى است دست نايافتنى كه بسيارى از حقايق آن نامكشوف خواهد ماند.
5. احترام خالصانه به هر يك از قرآن و عترت، احترام به ديگرى است.
6. همانگونه كه قرآن همواره در دسترس امّت است، عترت نيز چنين است و
در دوران غيبتكبرا از باب آن كه دعوت به عترت، دعوت جامعه به سوى نايبان عترت
خواهد بود، اداره امور جامعه به عهده حاكم شرع يعنى ولىّ فقيه واجد شرايط است كه
توسّط رهنمود معروف: «و امّا الحوادث الواقعة فأرجعوا فيها
الى رواة احاديثنا» مورد تأكيد قرار گرفته است؛ چنانكه
آيتاللّهالعظمى خويى در كتاب پر ارج خود البيان فى تفسير
القرآن، ذيل آيه «لا يأتيه الباطل من بين يديه و لامن
خلفه» بدان پرداختهاند.
7. بىاعتنايى به هر يك بىاعتنايى به ديگرى است. بر اين اساس است كه
امام امّت در گفتارى جامع و كامل چنين مىگويد:
شايد جمله «لَنْ يَفْتَرِقاحَتَّى يَرِدا على
الْحَوض» اشاره باشد بر اينكه بعد از وجود مقدّس رسولاللّه- صلى اللّه عليه
و آله و سلّم- هر چه بر يكى از ايندو گذشته است و مهجوريّت هر يك، مهجوريّت ديگرى
است.[1]
8. هر يك از اين دو، گواه صادق بر حقّانيّت وجود ديگرى است. به
فرموده پيامبر اسلام «يشهد الثقل الاكبر بالثقل الاصغر و
يشهد الثقل الاصغر بالثقل الاكبر»؛[2] يعنى: قرآن به حقانيّت عترت و عترت نيز به حقّانيت قرآن گواهى
مىدهد. مقام والا و عظمت اهلبيت نيز از اينجا معلوم مىشود.
9. ترديدى نيست كه قرآن در جهان، جاودانه است؛ وجود عترت نيز در
جوامع بشرى جاودانه است و اين دو حافظ يكديگرند.