در جوامع اسلامى و بازگشت مجدد به شكوه گذشته، از آموزههاى
اسلامى بهره برند.
در برخى مباحث از اين پديده به «بيدارى اسلامى» ياد شده است. درحقيقت
الگوى تعالى ناشى از همين بيدارى اسلامى بود كه براثر عواملى چند فرايند تكاملى
خود را طى كرد تا زمينههاى شكلگيرى انقلاب اسلامى را ايجاد نمايد. اين حركت در
ايران از آغاز تاكنون مراحل مختلفى را پيموده است. بىشك حوادث، جنبشها،
شخصيتهاى گوناگون و اراده ملت ايران در اين بيدارى نقش بسزايى داشته است. البته
بايد در نظر داشت جريان بيدارى اسلامى در جهان اسلام و ديگر نقاط مختلف جهان درخور
توجه و بررسى است، اما موضوع بحث ما بيدارى اسلامى در ايران است.
يكى از نقاط عطف و آغازين بيدارى اسلامى در ايران معاصر كه به
شكلگيرى و تكامل الگوى تعالى انجاميد، جنگهاى ايران و روس در دوران قاجار بود.
الگوى تعالى با قيام تنباكو و جنبش عدالتخانه كه به انقلاب مشروطيت انجاميد، روند
تكاملى خود را در عصر قاجاريه طى نمود. در عصر پهلوى نيز اين الگو در چالش با
ترقىخواهى غربى، در قالب جنبشهاى مختلف بروز كرد، تا اينكه در دهههاى 40 و 50
شمسى با مطرح شدن موضوع حكومت اسلامى، وارد مرحله تازهاى گرديد كه در نهايت به
شكلگيرى انقلاب اسلامى انجاميد.
در اين الگو برخلاف الگوى شبهترقى، رسيدن به پيشرفت و تعالى تنها در
سايه دلبستگى به فرهنگ خودى (اسلام) و جلوگيرى از تسلط بيگانگان ميسر است؛ الگويى
كه بىشك بهدنبال استقلالطلبى و هويتخواهى شكل خواهد گرفت. ازسويى اين الگو
درپى احياى تمدن اسلامى بود و جهان اسلام را نيز چندين قرن بهعنوان پيشرفتهترين
تمدن در جهان معرفى كرد. بر اين اساس، متفكران اسلامى معاصر، موضوع احياى اين تمدن
را بهعنوان راهى براى نجات مسلمانان و رسيدن به عزت و افتخار مجدد، مطرح نمودند.
شايان ذكر است كه اين الگو به پيشرفتهاى تكنولوژى و فناورى اهميت
مىدهد، اما برخلاف مبانى معرفتى غرب، انسان را به دو عالم دنيا و آخرت متعلق
مىداند؛ بدينبيان كه آدمى، هم مىبايد در دنيا سعادتمند باشد و هم در آخرت. بر
اين بنياد، الگوى تعالى اسلامى پيشرفتهاى دنيايى را براى رسيدن به سعادت موردنظر،
مطلوب مىدانست.