responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : داستانهاى سياست المؤلف : آل احمد، جلال    الجزء : 1  صفحة : 83

9

روزهاى خوش‌

نخستين بارى كه با او در پلاژ بابلسر برخوردم، هرگز نظرم را جلب نكرد. در ميان آن همه ديدنى‌هايى كه مرا همچون تازه‌وارد ناآشنايى در ميان گرفته بود، وقت اين نبود كه توجّهى به او بكنم، و يا دقيقه‌اى چند در قيافه‌اش دقيق شوم. به اين جهت نمى‌دانم در آن روز اوّل هم همين طور لب و دهانش سوخته و دندان‌هايش سياه شده و در حال افتادن بود، يا نه.

چند روز قبل، يك نفر در دريا غرق شده بود. مردم گرچه به شجاعت و دل‌دار بودن تظاهر مى‌كردند، زياد سر به سر درياى پر هياهو و ناآرام نمى‌گذاشتند. موجى كه به عجله از روى شن‌هاى ساحل بالا مى‌آمد و در پى طعمه تازه‌ترى مى‌گشت، ديگر چيزى نمى‌يافت و نوميد و خجول، خود را جمع مى‌كرد و در دامان آبى رنگ مادر بى‌رحم خود پنهان مى‌شد.

جيپ سفرى يك خانواده خوش‌گذران خراب شده بود و روشن نمى‌شد. خيلى زحمت كشيدند و بچّه‌هاى هندوانه فروش لب دريا خيلى كمك كردند و مدّت‌ها ماشين را به جلو هل دادند، ولى نشد كه نشد. بالأخره يك سوارى شيك از راه رسيد.

جيپ را به آن بستند و روى شن‌هاى ساحل مى‌گرداندند و جنجال مى‌كردند.

مادر پير يك خانواده ارمنى- كه همه فرزندان و نوادگانش يا در آب غوطه مى‌خوردند و يا در گوشه و كنار با جوانان هم‌سفر خود به مغازله مشغول بودند- زير سايه‌بانى از كتان سفيد، پاهاى خود را دراز كرده بود و شن‌هاى آفتاب خورده اطراف را با ولع تمام، روى پاهاى چاق و گوشت‌دار خود مى‌ريخت. پاهايش خيلى چاق بود

اسم الکتاب : داستانهاى سياست المؤلف : آل احمد، جلال    الجزء : 1  صفحة : 83
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست