اسم الکتاب : حكومت اسلامى در كوثر زلال انديشه امام خمينى (ره) المؤلف : گروهى از نويسندگان الجزء : 1 صفحة : 40
نكند خداى نكرده طرز كار و برخورد و اساسا
شيوه كار ما مورد پسند امام نباشد و ايشان نيز از روى حجب و حيا و گذشتى كه دارند
به روى ما نياورده، ولى قلبا از كار ما رضايت و دلخوشى نداشته باشند ... [پس از
اين كه با ايشان در ميان گذاشتيم] فرمودند: آقاى رسولى! احتياجى به اين حرفها
نيست.
هر وقت من تشخيص بدهم وجود شماها در اين خانه به ضرر اسلام است، عذر
شما را خواهم خواست![1] امام،
انتظار داشت كه ديگران نيز در اين مسير ره پويند، و بيت خويش را با تقوا و كاردانى
بيارايند. سابقه و لاحقه افراد را ارزيابى كنند، از نفوذ عناصر مشكوك جلوگيرى
ورزند تا در دام القائات آنان فرونيفتند و حرمت خويش و نهاد مرجعيت را به تاراج
نسپرند.
مرجعيت و رهبرى
با پديدار شدن حكومت دينى، رابطه مرجعيت و رهبرى پرسشى درخور تأمل
شد. تا پيش از آن، حضور مراجع مختلف چندان مسألهانگيز نبود.
مردمان در احكام دينى خويش، آن را كه اعلم و اصلح مىشناختند به
مرجعيت دينى خويش برمىگزيدند، مقلدان با تساهل و تسامح در كنار يكديگر مىزيستند.
احكام مراجع خويش را، مبناى زندگى عملى قرار مىدادند. اختلافات مراجع را در فهم
فروع دين، طبيعى و معمولى مىانگاشتند و به دور از كشاكش و تنازع عمل دينى خويش را
سامان مىدادند.