سپاه»، «شرطة الخميس» به معناى «پليس» و در
سمتهاى عبادتى عنوان «امام جمعه و يا جماعت» گفته مىشود. و هيچ نام و نشانى از
عناوين جديد از قبيل «رئيس جمهور»، «رئيس الوزراء»، «رئيس ديوان عالى كشور»، «رئيس
شوراى عالى قضايى»، «رئيس مجلس»، «نماينده مجلس» و امثال اينها وجود نداشت.
(1) البته در زمان رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و يا امير
المؤمنين عليه السّلام و يا خلفاى اسبق بلكه خلفاى بعدى چگونگى اداره كشور عملا
مشخص بود و به طور ساده انجام مىشد و به وسيله رئيس قدرت، اشخاصى به سمتهايى
تعيين مىشدند، و احكامى كه اجرا مىشد از قرآن كريم و يا سنّت رسول اكرم صلّى
اللّه عليه و آله و سلّم اخذ مىگرديد و هيچ نام و نشانى از «قانون اساسى» و يا
«قوانين موضوعه مجلس شورا» يا «تصويب نامه دولت» و امثال آن نبود، البته نيازى هم
نداشتند.
سؤال:
با در نظر گرفتن روش ساده گذشته اين سؤال مطرح خواهد شد كه آيا در
عصر تمدّن و جهان امروز با در نظر داشتن بالا رفتن سطح زندگى و توسعه روابط داخلى
و خارجى كشورهاى اسلامى با كشورهاى ديگر بازهم مىتوان به همان سادگى عمل كرد و
كشور را اداره نمود يا نه؟
و به عبارت ديگر، آيا مىتوان زمان غيبت را با اين همه توسعه روابط
به محدوده زمان حضور قياس نمود، آيا روشهاى جديد در وضع قانون و اداره كشورها جايى
در كشور اسلامى دارد يا نه؟
پاسخ: در پاسخ اين سؤال بايد گفت كه هدف از تشكيل دولت، در همه
دورانها- اعمّ از اسلامى و غيره- يك موضوع و مطلب است و آن حفظ نظم جامعه و امنيّت
كشور و همزيستى هموطنان به طور مسالمتآميز، و البته در حكومت اسلامى قيد اسلامى
بودن نظام را بايد در نظر گرفت، نه نظم مطلق، ولى به هر حال، هدف يك اصل مسلّم است
و آن پياده كردن اصل عقلى حفظ نظم به هر كيفيّت ممكنى كه زمان و مكان ايجاب كند و
شكل و نحوه خاصى در آن ملحوظ نيست، بلكه به صورت مقدّمه واجب