«هرگز خداوند كافران را بر مؤمنان مسلّط نساخته است».
بىشك، دين مقدّس اسلام- كه ضامن سعادت دنيا و آخرت انسان مىباشد-
داراى حكومت است كه در اصطلاح، «حكومت اسلامى» ناميده مىشود؛ زيرا سعادت در دنيا-
كه زمينهساز سعادت آخرت است- نياز به تنظيم حيات اجتماعى دارد و تنظيم حيات
اجتماعى بدون نظام، ممكن نيست و نظام هم بىحكومت، سامان نمىيابد.
مسأله «ولايت فقيه» كه امروزه در سطحى گسترده مطرح مىباشد بر پايه
حكومت اسلامى استوار است. بىهيچ بحث و گفت و گويى و در طور تاريخ فقاهت شيعه،
همواره اين موضوع مدّ نظر فقها بوده و جايگاه خاص خود را داشته است.
اما از آنجا كه در عصر كنونى حكومت اسلامى به دست فقيهى بزرگ و مرجعى
آگاه؛ يعنى حضرت امام خمينى رحمه اللّه برقرار گرديد و يكى از اصول مسلّم و مهم
قانونى آن «ولايت مطلقه فقيه» به شمار آمد؛ دشمنان، كجانديشان و غير متخصّصان، آن
را زير سؤال برده و از آن تفسيرهاى ناروايى نمودند. از اين رو، دانشمندان و
فرزانگان به تبيين آن پرداخته و به اشكالها و توهّمات برخى از ناآگاهان و يا
غرضورزان، پاسخى