ديدگاه عقل اسلامى- قطع نظر از احاديث[1]- صالحترين فرد براى حاكميت، فقيه
جامع الشرائط است.
حاكميت فقيه و دليل عقل
(1) در بررسى حكومتها گفتيم[2]
كه تشكيل حكومت اسلامى به دليل حفظ نظام و تثبيت احكام در همه دورانها يك امر
ضرورى است، در اينجا اضافه مىكنيم كه شرايط رهبر و رئيس هر دولت و حكومتى بستگى
به سنخ و نحوه آن حكومت و برنامه آن دارد.
بنابراين، در حكومت اسلامى حقّ رهبرى و زعامت با كسى خواهد بود كه
متناسبترين فرد با سياست و مكتب اسلام باشد، و لذا حقّ حاكميت در صدر اسلام با
رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و سپس امامان عليهم السّلام بود كه همگان
داراى صفات برجسته و فوق العاده اسلامى و در عين حال سياسى بودند.
اين روش در زمان غيبت امام عصر عليه السّلام نيز بايد ادامه پيدا
كند، با در نظر گرفتن اصل كلّى فوق، عقل، شايستهترين فردى را كه مىتواند اين
مقام را اشغال كند، همانا فقيه جامع الشرائط مىداند كه علاوه بر اطّلاعات اجتهادى
در علوم اسلامى، داراى اطّلاعات سياسى و جهانى نيز باشد يعنى فردى فقيه و در عين
حال سياسى و آگاه به مقتضيات زمان و نيرومند بوده تا آنكه زعامت سياسى، مذهبى دولت
اسلام را عهدهدار شود و چنين فردى، نزديكترين فرد به كادر اصلى رهبرى اسلام
(پيغمبر و امام) و مصداق حجة اللّه در زمان غيبت امام عليه السّلام مىباشد.
خلاصه آنكه: تمام شرايطى كه در وجود يك رهبر سياسى ضرورى است بايد در
فقيه در نظر گرفته شود، به علاوه ايمان و عدالت و اجتهاد در علوم اسلامى؛ زيرا با
وجود چنين فردى ثبوت حقّ زعامت براى او قطعى و براى ديگران منفى يا مشكوك است و
عقل اجازه نمىدهد كه با وجود فرد قطعى فرد مشكوك را انتخاب كرد و در اسلام
[1] - احاديث را در بحث« ولايت تصرّف» كاملا بررسى
كرديم مراجعه شود.