دزديدم.» همانگونه كه از عناوين بالا بر
مىآيد، حال و هواى اين برنامهها كافى است كه بيشتر والدين را دچار وحشت كند.
آرى، واقعياتى وجود دارد؛ روشن است كه ما مىتوانيم والدينى را بيابيم كه جاسوسى
نوجوانان خود را مىكنند يا دوستپسر دختر دوازده ساله خود را مىدزدند و درست است
كه ميزبانان اين برنامهها، با ايفاى نقش يك درمانگر خانگى، مىكوشند راه درست را
نشان دهند، اما پيام اين نمايشها همواره منفىگرايى را منتقل مىكند. در اين
برنامهها، والدين يا نادانهايى بىمسئوليت هستند يا ديوهايى خشن.
نمايشهاى گفتمان تنها مشتى از خروار است. در پايان دهه 1990
رسانههاى گروهى ما را با كليشههايى منفى از مادران و پدران بمباران مىكنند. به
نظر مىرسد هر بار كه ما تلويزيون را روشن مىكنيم، يك فيلم سينمايى مىبينيم يا
هرگاه مجلهاى را مىخوانيم، با تحقير بىادبانه ديگرى نسبت به نقش و عملكرد
والدين روبرو مىشويم. مگان روزنفلد، از روزنامه واشنگتن پست
مىگويد والدين يكى از معدود گروههاى باقىماندهاى هستند كه در ساعات پربيننده
تلويزيون، آزدانه به آنها اهانت مىشود. او اين وضعيت را
تهاجم بىمنطق به والدين مىخواند و مىگويد «از يك بيننده نوعى بپرسيد كه در
بيشتر نمايشها والدين چگونه به تصوير كشيده مىشوند؟ پاسخ معمولًا اين است:
«نادان»[1] اين
تصاوير چندشآور منحصر به برنامههاى تلويزيونى پر بيننده نيست. در فيلمهاى بسيار
پرطرفدارى مانند تنها