13. عبد الرحمن بن عوف بر امير المؤمنين
عرضه داشت: با تو بيعت مىكنم كه به سنت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سيرت شيخين،
ابو بكر و عمر، عمل كنى. حضرت از پذيرش آن سرباز زد، اما عثمان پذيرفت و در نتيجه
خلافت را به دست گرفت و از شورا پيروز درآمد.
14. آنگاه كه براى خلافت با عثمان بيعت كردند، خطبهاى خواند و گفت:
«پس از عمل به كتاب خدا و سنت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله، سه حق
بر گردن من داريد: پيروى از كسانى كه قبل از من بودند، در آنچه بر آن اجماع داريد
و آن را سنت قرار دادهايد، و عمل به آنچه كه شما سنت نكردهايد، اما مردم خيّر آن
را با مشورت با بزرگان شما سنت قرار مىدهند.»[1]
15. امويان اصرار داشتند كه معاويه در منا نماز عثمان را بخواند.
عثمان نماز را تمام به جاى آورده بود. با اين كه خود معترف بودند كه پيامبر صلّى
اللّه عليه و آله در منا نماز را قصر به جاى مىآورد، از تداوم آن جلوگيرى كردند.
عثمان خودش نيز در مقابل سنت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله بر تحقق
يافتن رأى و نظر خويش اصرار داشت و مىگفت: «اين انديشهاى است كه به ذهنم رسيده
است.»[2]
عثمان از امير المؤمنين عليه السّلام خواست كه در منا نماز را اقامه
كند. حضرت از پذيرش آن سرباز زد، مگر اين كه نماز رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله
را اقامه كند، اما عثمان نپذيرفت و حضرت نماز را اقامه نكرد. «از آن پس حكام و
امرا در منا نماز عثمان
[1] - حياة الصحابة، ج 3، ص 505، نقل از: تاريخ طبرى، ج
3، ص 446.
[2] - ر. ك: البداية و النهايه، ج 7، ص 154؛ حياة
الصحابة، ج 3، ص 507 و 508، نقل از: كنز العمال، ج 4، ص 239 از ابن عساكر و بيهقى؛
الغدير، ج 8، ص 101 و 102، نقل از منابع زير:
انساب الاشراف، ج 5، ص 39؛ تاريخ
طبرى، ج 5، ص 56؛ كامل ابن اثير، ج 3، ص 42؛ البداية و النهايه، ج 7، ص 154؛ ابن
خلدون، ج 2، ص 386.