اسم الکتاب : آينده جهان( دولت و سياست در انديشه مهدويت) المؤلف : كارگر، رحيم الجزء : 1 صفحة : 36
تاريخ هويّتى حقيقى است نه اعتبارى. اين هويّت حقيقى مستقل از
جايى آغاز كرده است، از طريقى مىگذرد و سرانجام هم به مقصدى مىرسد. «فلسفه
تاريخ» بر اين سر است كه نشان دهد اين رفتن و باليدن چگونه صورت مىگيرد و آن نقطه
نهايى- كه بارانداز تاريخ است- كجا است و چگونه از منازل كنونى، منزل واپسين را
مىتوان- ولو به ابهام و اجمال- تصوير كرد و آيا گذر از منازل و مراحل گوناگون
تاريخى اجتنابناپذير است يا چارهپذير و بالاخره محرّك تاريخ كدام است. «فلسفه
تاريخ» مىپذيرد كه حركت تاريخ قانونمند است و كشف آن قانون يا قانونها، براى ما
ميسّر است و مجموع تاريخ به طريق علمى تفسيرپذير است.[1]
بر اين اساس در نظر فيلسوف تاريخ، همه جامعهها- روى هم رفته- پيكر
موجودى را مىسازند به نام «تاريخ» كه در تطور و تحوّل مستمرّ و دائم است.
دو مفهوم فلسفه تاريخ:
فلسفه تاريخ بنا به دو مفهوم متفاوتى كه از واژه تاريخ مراد مىشود،
به دو قسم تقسيم مىگردد: اوّل فلسفه تحليلى يا انتقادى تاريخ؛ دوّم فلسفه جوهرى
يا نظرى تاريخ.
فلاسفه تاريخ جوهرى يا نظرى، تاريخ را عمدتا بهمعناى گذشته مطالعه و
بررسى مىكنند و مشخصا به شيوهاى بلندپروازانهتر از مورّخان معمولى، به تعميم
درباره آن مىپردازند؛ در حالى كه فلاسفه تاريخ تحليلى يا انتقادى، تاريخ را
بهمعناى مطالعه گذشته، مورد بررسى قرار مىدهند و به مسائل متعدّد توجّه مىكنند:
1. فلسفه تحليلى يا انتقادى تاريخ (فلسفه علم تاريخ)
فلسفه علم تاريخ از اقسام «فلسفه علم» است. در فلسفه علم سخن از
«علمشناسى» مىرود؛ يعنى، بحث در اين است كه علم چيست؟ در اينجا اختصاصا از چيستى
علم
[1]. محمد تقى مصباح يزدى، جامعه و تاريخ از
ديدگاه قرآن،( تهران: شركت چاپ و نشر بينالملل، 1379)، ص 153.
اسم الکتاب : آينده جهان( دولت و سياست در انديشه مهدويت) المؤلف : كارگر، رحيم الجزء : 1 صفحة : 36