اسم الکتاب : آينده جهان( دولت و سياست در انديشه مهدويت) المؤلف : كارگر، رحيم الجزء : 1 صفحة : 127
مصرفش توليد مىكند. زمين و تمامى ابزارهاى توليدى- كه توسط جمع
ساختهشدهاند (مثل كشتىهاى بزرگ)- اشتراكىاند. نظم اجتماعى، برابرىخواهانه است
و هيچ امتياز طبقاتى وجود ندارد. همراه با تحول و تكامل كارآمدتر ابزارها و
شيوههاى توليد، جامعه در تمامى وجوه خود- دامدارى، كشاورزى و صنايع خانگى- با
افزايش توليد روبهرو مىشود و امكان توليد مازادى فراهم مىگردد كه مبادله به
يارى آن صورت مىگيرد و بدينوسيله ثروت افزايش مىيابد ... كارآمدتر شدن ابزار
توليد، بر عرضه نيروى كار فشار مىآورد؛ چون حالا ديگر حدى بر توليد وجود ندارد و
هر عضو قبيله ناچار است سختتر و طولانىتر كار كند تا بر ميزان مازاد افزوده شود.
باز هم به نيروى كار اضافى نياز است و قبيله براى تأمين اين نيرو، به جنگ و
بردهگيرى متوسّل مىشود. از اين پس جامعه به دو طبقه استثمارگر و استثمار شونده
تقسيم مىگردد. ثروت به سرعت ازدياد پيدا مىكند؛ ولى اين ديگر ثروت جماعتى و
اشتراكى نيست، ثروت فردى است.
طبقههاى جديدى پا به عرصه مىگذارند كه باز هم موجب افزايش
امتيازهاى طبقاتى است.[1]
در اين حالت، نهادهاى جديد «اجبار» ضرورت پيدا مىكند. «قهر» براى
آنكه بىچيزان را در جاى خود نگه دارد و مانع از فروپاشى تقيّد بردگان شود، بايد
در دسترس باشد. براى اين منظور هيأتهاى خاص از افراد مسلّح بايد وجود داشته باشد.
اكنون قدرت قهرآميز از كالبد عمومى جامعه تفكيك شده و دولت متولّد شده است. اين
دولت در نتيجه تحول از نهادى به وجود مىآيد كه قبلا نقش خاصّى برعهده داشت و صرفا
به منظور اعمال سركوب طبقاتى، يك مرتبه پديد نمىآيد. پس دولت از تقسيم كار در
جامعه پديد مىآيد؛ البته صرفا در نتيجه تقسيم جامعه به طبقات ... اما ريشههاى
نهادىاش در فعاليتها و كاركردهاى جامعه بىطبقه است.
در توضيح اين انگاره، بايد به بحثهاى ديالكتيك ماركس اشاره شود؛
بدين صورت كه: از تز يا بر نهاد (جامعه ابتدايى بىطبقه)، برابر نهاد يا سنتز
(جامعه فردگرايانه
[1]. ويليام تى. بلوم، پيشين، ج 2، ص 838 و 839؛
به نقل از: انگلس، منشأ خانواده، ص 314 و 317.
اسم الکتاب : آينده جهان( دولت و سياست در انديشه مهدويت) المؤلف : كارگر، رحيم الجزء : 1 صفحة : 127